سیندخت
فرهنگ اسم ها
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر مهراب کابلی و مادر رودابه، دختر سین ( سیمرغ )، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) زن مهراب شاه کابل و مادر رودابه و مادر زن رستم دستان، ( در اعلام ) زن مهراب شاه والی کابل و مادر رودابه و جد مادری رستم دستان
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
یکی همچو رودابه خوب چهر
یکی همچو سیندخت با رای ومهر.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
نام مادر رودابه . نام مادر بزرگ رستم . نام زن مهراب شاه والی کابل است که مادر رودابه جد مادری رستم باشد .
دانشنامه آزاد فارسی
سیندُخت
در شاهنامۀ فردوسی ، همسر مِهراب کابُلی و مادر رودابه . سیندخت چون از دل باختن زال و رودابه به یکدیگر آگاه شد، به نکوهش رودابه پرداخت؛ اما چون دریافت که آنان به راستی به یکدیگر مهر می ورزند، با چاره جویی، نخست مهراب و آن گاه سام را با خود همداستان کرد تا زمینۀ زناشویی زال و رودابه فراهم آید.
در شاهنامۀ فردوسی ، همسر مِهراب کابُلی و مادر رودابه . سیندخت چون از دل باختن زال و رودابه به یکدیگر آگاه شد، به نکوهش رودابه پرداخت؛ اما چون دریافت که آنان به راستی به یکدیگر مهر می ورزند، با چاره جویی، نخست مهراب و آن گاه سام را با خود همداستان کرد تا زمینۀ زناشویی زال و رودابه فراهم آید.
wikijoo: سیندخت
پیشنهاد کاربران
سیندُخت یکی از شخصیت های داستانی در شاهنامه فردوسی است. او زن مهراب کابلی والی کابل و مادر رودابه و نیای مادریِ رستم است. سیندُخت از ماجرای ارتباط رودابه و زال خبر نداشت امّا از زمانیکه گردان زال در دشت کابل خیمه زد و شوهرش به ملاقات زال جوان رفت، بحث زال در خانواده او بسیار داغ شد:
... [مشاهده متن کامل]
وقتی که مهراب از مهمانی زال برگشت سیندخت از او دربارهٔ مهمان ناخوانده پرسید، که چگونه مردیست، آیا برازنده تاج و تخت هست، خوی و خصلت آدمی دارد، دنباله رو اساطیر و نام آوران گذشته می باشد و هر آنچه که زیبندهٔ یک پادشاه مقبول بود راجع به زال از مهراب پرسید. ظاهراً بحث فوق با حضور رودابه انجام شد و او نیز پاسخ پدر را می شنید.
مهراب شیفتهٔ زال گشته بود. یال و کوپال او را برازندهٔ پهلوانی و پادشاهی می دانست امّا از یک عیب زال دلسرد بود و آن موهای سفید و پیرگونه زال بود ولی سایر ویژگی های زال را شایسته می دید. توصیف مهمان ناخواندهٔ مرزهای کابل برای مرزبان اینگونه بود که مهراب زال را نزد خانواده بسیار ستود. احتمالاً اختلاف عقیدتی و آئینی نیز میان کابلیان و زابلیان مطرح بوده است چرا که مهراب از تبار ضحاک و نیرمیان از وفاداران به تبار فریدون بودند. ولی هنگامیکه مراسم رسمی عقد و ازدواج در حال انجام شدن بود رودابه تلویحاً ابراز کرد که شوهرش را به کیش و آئین نیاکان یا همان آیین ضحاک باشد، تشویق خواهد کرد.
سخت ترین دوران حیات سیندخت زمانی است که شوهرش مهراب از راز میان رودابه و زال آگاه شده خشمگین وارد کاخ شد و پس از مشاجره سخت با همسرش سیندخت، برخاست تا به اتاق رودابه رفته و او را هلاک نماید. مادر متوجه وضعیت وخیم شد ناچار باید جلوی فاجعه ای را بگیرد، این بود که با دو دستش محکم کمر مهراب را چسبید و مانع حرکت او شد، سپس به انواع زبان و طراری ها از مهراب خواست تا حل معضل را به او واگذارد:

... [مشاهده متن کامل]
وقتی که مهراب از مهمانی زال برگشت سیندخت از او دربارهٔ مهمان ناخوانده پرسید، که چگونه مردیست، آیا برازنده تاج و تخت هست، خوی و خصلت آدمی دارد، دنباله رو اساطیر و نام آوران گذشته می باشد و هر آنچه که زیبندهٔ یک پادشاه مقبول بود راجع به زال از مهراب پرسید. ظاهراً بحث فوق با حضور رودابه انجام شد و او نیز پاسخ پدر را می شنید.
مهراب شیفتهٔ زال گشته بود. یال و کوپال او را برازندهٔ پهلوانی و پادشاهی می دانست امّا از یک عیب زال دلسرد بود و آن موهای سفید و پیرگونه زال بود ولی سایر ویژگی های زال را شایسته می دید. توصیف مهمان ناخواندهٔ مرزهای کابل برای مرزبان اینگونه بود که مهراب زال را نزد خانواده بسیار ستود. احتمالاً اختلاف عقیدتی و آئینی نیز میان کابلیان و زابلیان مطرح بوده است چرا که مهراب از تبار ضحاک و نیرمیان از وفاداران به تبار فریدون بودند. ولی هنگامیکه مراسم رسمی عقد و ازدواج در حال انجام شدن بود رودابه تلویحاً ابراز کرد که شوهرش را به کیش و آئین نیاکان یا همان آیین ضحاک باشد، تشویق خواهد کرد.
سخت ترین دوران حیات سیندخت زمانی است که شوهرش مهراب از راز میان رودابه و زال آگاه شده خشمگین وارد کاخ شد و پس از مشاجره سخت با همسرش سیندخت، برخاست تا به اتاق رودابه رفته و او را هلاک نماید. مادر متوجه وضعیت وخیم شد ناچار باید جلوی فاجعه ای را بگیرد، این بود که با دو دستش محکم کمر مهراب را چسبید و مانع حرکت او شد، سپس به انواع زبان و طراری ها از مهراب خواست تا حل معضل را به او واگذارد:

سین به معنای بچه آهو و غزال هست و سیندخت یعنی آهوی ماده مشابه آن را هم در ترکی داریم ( مارال )
سیندخت:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سیندخت" می نویسد : ( ( سیندخت نامی است که از دوپاره سین و دخت ساخته شده است؛ پاره ی نخستین: سین، ریختی است کهنتر از سی در " سیمرغ "و به همان معنی؛ از این روی سیندخت، دوخت سیمرغ می تواند بود. این نام، بانوی مهراب کابلی و مام رودابه را که زنی است نیک کاردان و تیزهوش و چار گر می برازد و سازگار می افتد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( بپرسید سیندخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عنّاب را ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص . ۴٠۳ )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سیندخت" می نویسد : ( ( سیندخت نامی است که از دوپاره سین و دخت ساخته شده است؛ پاره ی نخستین: سین، ریختی است کهنتر از سی در " سیمرغ "و به همان معنی؛ از این روی سیندخت، دوخت سیمرغ می تواند بود. این نام، بانوی مهراب کابلی و مام رودابه را که زنی است نیک کاردان و تیزهوش و چار گر می برازد و سازگار می افتد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( بپرسید سیندخت مهراب را
ز خوشاب بگشاد عنّاب را ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص . ۴٠۳ )