سینج

لغت نامه دهخدا

سینج. [ س ِ ی َ ] ( اِ ) شیار و آهن قلبه و سپار. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).

پیشنهاد کاربران

شرار آتش و آهن گداخته و استعاره آن پاشید آب که نرمه نرمه قطره هایش بکسی برسد سینج یا سینچ در خراسان میگویند

بپرس