سیمین کمر. [ ک َ م َ ] ( ص مرکب ) که کمربند سیمین بر میان بندد. آنکه کمر و میان نقره دارد. صنفی غلامان خاصه بودند که کمربند نقره بر کمر داشتند : بر اثر وی سرهنگان محمودی ، سه زرین کمر و هفت سیمین کمر با سازهای تمام. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282 ). اختران را خدمتی بینند و مه را پیش رو چرخ را سیمین کمر، خورشید را زرین کلاه.
سیدحسن غزنوی.
رجوع به ماده بعد شود.
فرهنگ فارسی
که کمر بند سیمین بر میان بندد . آنکه کمر و میان نقره دارد .