سیمبر


معنی انگلیسی:
wire-cutter, clipper, of a silvery bosom

لغت نامه دهخدا

سیمبر. [ ب َ ] ( ص مرکب ) اشاره به بدن سفید است. ( برهان ) ( آنندراج ).دارنده بدن سفید. ( فرهنگ فارسی معین ). سیم تن. سیمین تن. که تن او در سپیدی مانند سیم باشد :
چو بگذشت یک چند روز دگر
بر آن نامور دختر سیمبر.
فردوسی.
بفرمود تا ساقی سیمبر
بیارد می لعل با جام زر.
فردوسی.
گشاد و جهان کرد از او پرشکر
مه مهرروی و بت سیمبر.
اسدی.
نیم شبی سیمبرم نیم مست
نعره زنان آمد و در، درشکست.
عطار.
کیسه سیم و زرت پاک بباید پرداخت
زین طمعهاکه تو از سیمبران میداری.
حافظ.
|| کنایه از جوان که در مقابل پیر باشد. ( برهان ) ( فرهنگ فارسی معین ).
- سیمبر شدن ؛ کنایه از جوان شدن. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به سیم شود.

فرهنگ فارسی

سیم اندام، کسی که بدنش مانندسیم سفیداست
( صفت ) ۱ - دارنده بدن سفید . ۲ - جوان .

فرهنگ معین

(بَ ) (ص مر. ) نک سیم تن .

فرهنگ عمید

= سیمتن

دانشنامه عمومی

سیمبر (شرکت هواپیمایی). سیمبر ( به انگلیسی: Cimber ( airline ) ) یک شرکت هواپیمایی با کد یاتا QA است که در تاریخ ۰۲۰۱۲−۰۵−۱۵ ۱۵ مه ۲۰۱۲ میلادی تأسیس شده و در تاریخ ۰۲۰۱۲−۰۵−۱۶ ۱۶ مه ۲۰۱۲ فعالیتش را آغاز کرده است.
دفتر مرکزی سیمبر در دانمارک واقع شده است و قطب این شرکت هواپیمایی در فرودگاه کپنهاگ قرار دارد.
عکس سیمبر (شرکت هواپیمایی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس