طاس سیمابی مه تافته از پرچم شب
طاس زر با می آتش گهر آمیخته اند.
خاقانی.
چادر سیمابی از روی عروس عالم برکشیدند. ( سندبادنامه ص 308 ).ز فرق زنگی کرمان فتد دستار سیمابی چو ماران رومی خندان نهد بر سر کلاه زر.
بدر چاچی ( از آنندراج ).
|| مخلوط با سیماب. آمیخته با سیماب. || نوعی از الماس است که اندک با کبودی و سیاهی زند. ( نزهة القلوب ).