سیماب ریز
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سیماب ریز ؛ در صفات تیغ مستعمل است و کنایه از آن تیغ که ریزش و اضطراب سیماب داشته یا تیغی که گوئیا از سیماب ریخته باشند یا تیغ پولادی که جوهرش مانند سیماب موج میزند و غلطان باشد. ( آنندراج ) :
ستیزنده از تیغ سیماب ریز
چو سیماب کرده گریزا گریز.
نظامی.
ستیزنده از تیغ سیماب ریز
چو سیماب کرده گریزا گریز.
نظامی.