سیماب در گوش. [ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه از کسی است که گوش او کر باشد. ( برهان ). کنایه از کسی که آواز نشنود یعنی کر باشد. ( غیاث ). ناشنوا. کر.( فرهنگ رشیدی ). کنایه از گران گوش و کر و ناشنوا. ( آنندراج ). || ( حامص مرکب ) سیماب در گوشی. ناشنوایی. کری. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کسی که گوش او کر باشد . ۲ - ناشنوایی کری .