سیماب جلوه

لغت نامه دهخدا

سیماب جلوه. [ ج ِ وَ / وِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مضطرب و بی قرار و این فعل را سیماب شدن گویند. ( آنندراج ) :
در عهد حسن شوخ تو سیماب جلوه شد
حیرانیی که لنگر طوفان آینه است.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به سیماب شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از مضطرب و بی قرار و این فعل را سیماب شدن گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس