سیم خام. [ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نقره غیر مسکوک : دیوانه شدی که می ندانی از نقره و سیم خام زیبق.ناصرخسرو.تدبیر فلک داشتن شاه شمس ملک چون زر پخته از دل چون سیم خام توست.سوزنی.رجوع به سیم شود.