Syllogismos با تلفظ سیلّوگیسموس عنوان دیالکتیک منطقی ارسطو میباشد که در اصل و ریشه یعنی به زبان خود ارسطو به شکل مفرد و جمع " سه لوگویی و سه لوگویی ها " تلفظ و بیان میشده که دارای سه جمله بوده اند و دو تا از آنها پیش فرض های معتبر و مورد تائید عام و خاص و سومی نتیجه ی ضروری و استخراج شده از آنها که بعدا به منطق دیالکتیکی سه پایه های ارسطو معروف گردیده اند و معروف ترین آنها بصورت زیر بیان و درج گردیده و به ارث رسیده:
... [مشاهده متن کامل]
الف - انسان میراست.
ب - سقراط انسان است.
پ - سقراط هم میراست.
دو عبارت اول و دوم، دو پیش فرض معتبرند و هرکدام از سه کلمه ساخته شده اند و جمله سوم نتیجه ی منطقی آنها که چهار کلمه است.
این منطق دیالکتیکی و سه پایه ای ارسطو را میتوان طبیعی، تجربی و پیدا یا فیزیکی نامید و یک منطق دیالکتیکی سه پایه ای دیگر را در مقابل یا در کنار آن گذاشت که غیر طبیعی، غیر تجربی و ناپیدا یا متافیزیکی ست بصورت زیر:
الف - انسان نامیراست!.
ب - ارسطو انسان است!.
پ - نتیجه اینکه: ارسطو هم نامیراست!.
ایندو منطق دیالکتیکی سه پایه ای؛ یکی فیزیکی - ارسطوئی و دیگری متافیزیکی - ابراهیمی مکمل همدیگر میباشند و یکی از آنها بدون دیگری ناقص و نیمه تمام. مسیر حرکت این دو نوع منطق در طول هم و پشت سرهم و در پیوند گسست ناپذیر از همدیگر دایره وار می باشد و نه خطی طوریکه اول و آخر آن بریده و دور از هم باشند.
هر فرد انسانی در طول زندگی کوتاه مدت دنیوی خود در کلیه جهات مکانی و بیمکانی ( هردو مطلق ) مسیر های مختلفی را بسوی چپ راست، جلو و عقب، پائین و بالا طی میکند، اما در طول زمان و بیزمانی ( هردو مطلق ) فقط روی یک مسیر دایره وار حرکت میکند و آنهم بطور مطلق اجباری و مستقل از اختیار و اراده و خواست نسبتا آزاد دینوی خود و لذا بازگشت اش از آنسوی دایره به گذشته و تولد دوباره از مادر نه تنها امکان پذیر بلکه اجباری، ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد و آنهم با یک هدف بنیادی یعنی تجربه ی مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی برتر از پیش یا قبل.
این مسیر دایره ای شکل را میتوان به زبان سمبلیک یا نمادین یک چرخ نامید و آنرا در قالب کلمات بصورت زیر نوشت 《تولد - زندگی - مرگ - زندگی - تولد》.
برای اثبات حقیقت منطق دیالکتیکی و متافیزیکی، باید پدیده های ماده، روح، روان، جان، نفس مجرد یا من از نو تعریف شوند و نقش هرکدام بطور دقیق تعیین گردد، منجمله کشف علت و دلیل ریشه ای و اصلی روئیا دیدن در طی خواب های شبانه یا روزانه.
... [مشاهده متن کامل]
الف - انسان میراست.
ب - سقراط انسان است.
پ - سقراط هم میراست.
دو عبارت اول و دوم، دو پیش فرض معتبرند و هرکدام از سه کلمه ساخته شده اند و جمله سوم نتیجه ی منطقی آنها که چهار کلمه است.
این منطق دیالکتیکی و سه پایه ای ارسطو را میتوان طبیعی، تجربی و پیدا یا فیزیکی نامید و یک منطق دیالکتیکی سه پایه ای دیگر را در مقابل یا در کنار آن گذاشت که غیر طبیعی، غیر تجربی و ناپیدا یا متافیزیکی ست بصورت زیر:
الف - انسان نامیراست!.
ب - ارسطو انسان است!.
پ - نتیجه اینکه: ارسطو هم نامیراست!.
ایندو منطق دیالکتیکی سه پایه ای؛ یکی فیزیکی - ارسطوئی و دیگری متافیزیکی - ابراهیمی مکمل همدیگر میباشند و یکی از آنها بدون دیگری ناقص و نیمه تمام. مسیر حرکت این دو نوع منطق در طول هم و پشت سرهم و در پیوند گسست ناپذیر از همدیگر دایره وار می باشد و نه خطی طوریکه اول و آخر آن بریده و دور از هم باشند.
هر فرد انسانی در طول زندگی کوتاه مدت دنیوی خود در کلیه جهات مکانی و بیمکانی ( هردو مطلق ) مسیر های مختلفی را بسوی چپ راست، جلو و عقب، پائین و بالا طی میکند، اما در طول زمان و بیزمانی ( هردو مطلق ) فقط روی یک مسیر دایره وار حرکت میکند و آنهم بطور مطلق اجباری و مستقل از اختیار و اراده و خواست نسبتا آزاد دینوی خود و لذا بازگشت اش از آنسوی دایره به گذشته و تولد دوباره از مادر نه تنها امکان پذیر بلکه اجباری، ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد و آنهم با یک هدف بنیادی یعنی تجربه ی مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی برتر از پیش یا قبل.
این مسیر دایره ای شکل را میتوان به زبان سمبلیک یا نمادین یک چرخ نامید و آنرا در قالب کلمات بصورت زیر نوشت 《تولد - زندگی - مرگ - زندگی - تولد》.
برای اثبات حقیقت منطق دیالکتیکی و متافیزیکی، باید پدیده های ماده، روح، روان، جان، نفس مجرد یا من از نو تعریف شوند و نقش هرکدام بطور دقیق تعیین گردد، منجمله کشف علت و دلیل ریشه ای و اصلی روئیا دیدن در طی خواب های شبانه یا روزانه.