سیل گیر

/seylgir/

مترادف سیل گیر: سیلابگیر، سیلزار، سیلگاه، مسیل

معنی انگلیسی:
floodgate

فرهنگ فارسی

زمینی که سیل در آن جریان یابد سیل گیر .

فرهنگ عمید

زمین گود و پست که سیل در آن جمع شود، سیلاب گیر.

مترادف ها

bank (اسم)
کنار، بانک، ساحل، لب، ضرابخانه، سیل گیر، خامه

dam (اسم)
بند، سیل گیر، سد، اب بند

floodgate (اسم)
سیل گیر، دریچه سد

bund (اسم)
سیل گیر، خامه

فارسی به عربی

فین

پیشنهاد کاربران

بپرس