سیل ران

لغت نامه دهخدا

سیل ران. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ) ابری که مانند سیل آب میریزد. ( ناظم الاطباء ). آنچه مانند سیل آب ریزد. بسیارآب :
سگ دیوانه پاسبانم شد
خوابم از چشم سیل ران برخاست.
خاقانی.
طوفان شود آشکار کز خون
شمشیر تو سیل ران ببینم.
خاقانی.
در ماتم تو گشت مرا چشم سیل ران
مانند دیده گهر و چشمه ٔسنان.
درویش واله هروی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ابری که مانند سیل آب میریزد

پیشنهاد کاربران

بپرس