سیل خیز. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) جایی که سیل ازآن حرکت کند. ( از فرهنگ فارسی معین ). جایی که سیل از آن خیزد. آنجا که سیل از آن روان شود : تا بدامن ننشیند ز نسیمش گردی سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست.
حافظ.
ز سیل خیز فنا ایمن است قصر بقات چنانکه حصن فلکها ز صدمت پلکن.
شمس فخری ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
۱ - حرکت سریع سیل . ۲ - ( صفت ) جایی که از آن سیل حرکت کند دره سیل خیز .
فرهنگ عمید
۱. جایی که سیل از آنجا سرازیر شود. ۲. زمینی که بیشتر از جاهای دیگر از آن سیل جاری شود.