سیصد

/sisad/

لغت نامه دهخدا

سیصد. [ ص َ ] ( عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) سه بار صد. 300. دویست بعلاوه صد. ( فرهنگ فارسی معین ) : و آن هفت کنیز و سیصد زن که داشت... ( قصص الانبیاء ). || کنایه از بسیار. ( آنندراج ). هر عدد بسیاری. ( ناظم الاطباء ) :
نگاری خنده لب کو را بود در زلف سیصد چین
چنو یک بت نبیند کس بچین و قندهار اندر.
امیرمعزی ( از آنندراج ).
تا یکی خم بشکند ریزه شود سیصد سبو
تا مرد پیری به پیش او مرد سیصد کلوک.
عسجدی ( دیوان چ طاهری شهاب ص 29 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سه بار ( ۳٠٠ ) دویست به علاوه صد .
یا کنایه از بسیار . هر عدد بسیاری

فرهنگ معین

(صَ ) (اِ. ) سه بار صد (۳٠٠ )، دویست به اضافه صد.

فرهنگ عمید

سه صد، عدد ۳۰۰.

پیشنهاد کاربران

این کلمه با اغراق یک فاجعه در زبان پارسی است چون اشتباه مهلکی در ریاضیات هم به وجود میاورد و فرهنگستان زبان و ادبیات باید ورود کند. یک نگاه به الگوی کلمات سه رقمی میندازیم تا به مشکل پی ببریم. یک صد، چهار
...
[مشاهده متن کامل]
صد، شش صد، هفت صد، هشت صد، نه صد، ده صد یا هزار، یازده صد یا هزاروصد، دوازده صد یا هزار و دویست و الی آخر. . . همانطور که میبینید همه اعداد از ترکیب اعداد یک رقمی با صد پدید امده اند وفقط اعداد دوصد، پنج صد و سه صد به گمان بنده در طول زمان به شکل محاوره دویست، پانصد و سیصد درامده و بعد شکل محاوره شکل رسمی به خود گرفته، با اینکه میتوانیم از دویست و پانصد چشمپوشی کنیم اما سیصد را نه چون سیصد که طبق فرمول قبل درواقع عدد سی تا صد که میشود عدد چهار رقمی سه هزار را نشان میدهد ولی ما این کلمه را طبق عادت و به اشتباه برای عدد سه رقمی سه صد بکار میبریم که این خود یک پارادوکس در ریاضی ایجاد میکند، البته شاید بنده تمام جوانب را نسنجیده باشم ولی اگر کل موضوع بر همین اصل باشد این واژه باید هرچه زودتر اصلاح شود

به چاه سیصد باز اندرم من از غم او
عطای میر رسن ساختم ز سیصد باز
شاکر بخارایی