سیسالک

لغت نامه دهخدا

سیسالک. [ ل َ ] ( اِ ) سیسالنگ. مرغکی که در کنار آبها نشیند و پیوسته دم جنباند. صعوه. ( ناظم الاطباء ). گونه ای پرنده شکاری دورپرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین میباشد و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خالهای سیاه رنگند. سیسارک. شیشلنگ. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گونه ای پرنده شکاری دور پرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین است و اوجش نیز بسیار است . پرهای بدنش سفید و خال هایش سیاه رنگند سیسالک شیشلنگ .

پیشنهاد کاربران

بپرس