در مناطق غربی کشور حلوای کم ارزشی از نظر بها می پزند که تنها برای پر کردن شکم از شر گرسنگی می خورد و بس.
بنابراین اگر آدمی از شدت گرسنگی در حال مرگ باشد ، گویند که همین حلوای سیاه بی ارزش را بیاورید و بخورم تا نمی رم بهتر است از این که باز درد گرسنگی را بجان بخرم تا حلوای شیرین و با ارزش ( آن چیزی که به آن حلوا گوییم ) برای مان بیاورند. در این موقع می گویند: سیری نقد به از حلوای نسیه
... [مشاهده متن کامل]
اصل: سیلی نقد ( طپانچه، کشیده، ضربه دست به گونه ) بِه از حلوای نسیه. در امثال حکم دهخدا ( ج. 2، ص. 1002 ) چنین آمده است.
بنابراین اگر آدمی از شدت گرسنگی در حال مرگ باشد ، گویند که همین حلوای سیاه بی ارزش را بیاورید و بخورم تا نمی رم بهتر است از این که باز درد گرسنگی را بجان بخرم تا حلوای شیرین و با ارزش ( آن چیزی که به آن حلوا گوییم ) برای مان بیاورند. در این موقع می گویند: سیری نقد به از حلوای نسیه
... [مشاهده متن کامل]
اصل: سیلی نقد ( طپانچه، کشیده، ضربه دست به گونه ) بِه از حلوای نسیه. در امثال حکم دهخدا ( ج. 2، ص. 1002 ) چنین آمده است.