سیرم. [ رُ ] ( ا ) تسمه و دوالی باشد سفید که چشمه آن را کنده باشند بجهت آنکه نرم شود و از آن بند شمشیر کنند و بند کارد و خنجر و شکاربند پرندگان شکاری نیز سازند. ( برهان ) ( آنندراج ). دوال سفید که چشمه آن راکنده باشند تا نرم شود. ( فرهنگ رشیدی ) : سیرم پشتش از ادیم سیاه مانده زین کوهه رامیان دو راه.
نظامی.
سیرم از پشت جدی نپسندم نسزد زآن دوال شه بندم.
امیرخسرو ( از فرهنگ رشیدی ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) چرمی نازک و سفید که از آن بند شمشیر کارد خنجر و مانند آن سازند تسمه دوال . تسمه و دوالی باشد سفید که چشمه آنرا کنده باشند .
فرهنگ معین
(رُ ) (اِ. ) تسمه .
فرهنگ عمید
دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند، تسمه: برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابن یمین: ۱۳۴ ).
جدول کلمات
تسمه , دوال
پیشنهاد کاربران
تسمه , دوال
دوستان کسی هست که طرز استفاده از قلک شهربانو را بلد باشه