[ویکی نور] «قاضی ابوسعید حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی» که به اختصار «ابوسعید سیرافی» خوانده می شود، عالم مشهور نحو، لغت، فقه، حدیث، علوم قرآن و کلام است. او اهل سیراف (از توابع استان بوشهر) بود.
پدرش زرتشتی بود و بهزاد نام داشت ولی بعد از مسلمان شدن، نام عبدالله بر خود نهاد. ابوسعید در سال 284ق و به قولی دیگر 290ق به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا سن 20 سالگی در سیراف گذراند و به عمان مهاجرت کرد و پس از اخذ اجتهاد، به وطن برگشت. سپس راهی بغداد شد و در آنجا منصب قضاوت را عهده دار بود. ابن ندیم با وی دوست بود و سید رضی پیش از ده سالگی از او نحو آموخت.
وی فردی پرهیزکار و عفیف بود و با اجرت استنساخ کتاب ها روزگار می گذراند و درآمد دیگری نمی پذیرفت. کرخی، فقیه بزرگ شیعی، او را تحلیل و تکریم می کرد و بر همه برتری می داد و مجلس فتوا برایش ترتیب داده بود. وی عالمی جامع بود و در نحو، فقه، لغت، شعر، عروض، قرائت، حدیث، کلام، حساب و هندسه چیره دست بود. ابوسعید علم نحو را از ابن سراج و لغت را از ابن درید آموخت تا این که خود از اکابر و اعاظم علمای زمان خویش شد. وی در فقه، حدیث، علوم قرآن و کلام از اساتید بنام بود اما در نحو و لغت عرب، خاصه نحو بصریان، اشتهار بیشتری یافت. بر اثر شهرتی که داشت، مرجع امراء، علما و افاضل بود. از آن جمله، نوح سامانی نامه ای به او نوشت و چهار صد سؤال که غالب آن ها الفاظ لغوی بود، از وی پرسید و دیلمی وزیر نامه ای مشتمل بر سئوالاتی در باب قرآن بدو نوشت و مروان بن محمد ملک دیلم از آذربایجان یکصد و بیست سؤال در باب قرآن و حدیث نزد او فرستاد و همچنین عده ای دیگر و او همه را جواب داد.
سیرافی همان کسی است که با ابوبِشر متّی بن یونس القُنّائی مناظره ی بزرگی در رجحان نحو عربی بر منطق یونانی کرد و صورت این مناظره در کتاب «الامتاع و المؤانسة» آمده است.
برخی از کتاب های او عبارتند از:
پدرش زرتشتی بود و بهزاد نام داشت ولی بعد از مسلمان شدن، نام عبدالله بر خود نهاد. ابوسعید در سال 284ق و به قولی دیگر 290ق به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا سن 20 سالگی در سیراف گذراند و به عمان مهاجرت کرد و پس از اخذ اجتهاد، به وطن برگشت. سپس راهی بغداد شد و در آنجا منصب قضاوت را عهده دار بود. ابن ندیم با وی دوست بود و سید رضی پیش از ده سالگی از او نحو آموخت.
وی فردی پرهیزکار و عفیف بود و با اجرت استنساخ کتاب ها روزگار می گذراند و درآمد دیگری نمی پذیرفت. کرخی، فقیه بزرگ شیعی، او را تحلیل و تکریم می کرد و بر همه برتری می داد و مجلس فتوا برایش ترتیب داده بود. وی عالمی جامع بود و در نحو، فقه، لغت، شعر، عروض، قرائت، حدیث، کلام، حساب و هندسه چیره دست بود. ابوسعید علم نحو را از ابن سراج و لغت را از ابن درید آموخت تا این که خود از اکابر و اعاظم علمای زمان خویش شد. وی در فقه، حدیث، علوم قرآن و کلام از اساتید بنام بود اما در نحو و لغت عرب، خاصه نحو بصریان، اشتهار بیشتری یافت. بر اثر شهرتی که داشت، مرجع امراء، علما و افاضل بود. از آن جمله، نوح سامانی نامه ای به او نوشت و چهار صد سؤال که غالب آن ها الفاظ لغوی بود، از وی پرسید و دیلمی وزیر نامه ای مشتمل بر سئوالاتی در باب قرآن بدو نوشت و مروان بن محمد ملک دیلم از آذربایجان یکصد و بیست سؤال در باب قرآن و حدیث نزد او فرستاد و همچنین عده ای دیگر و او همه را جواب داد.
سیرافی همان کسی است که با ابوبِشر متّی بن یونس القُنّائی مناظره ی بزرگی در رجحان نحو عربی بر منطق یونانی کرد و صورت این مناظره در کتاب «الامتاع و المؤانسة» آمده است.
برخی از کتاب های او عبارتند از:
wikinoor: سیرافی،_حسن_بن_عبدالله