سیر و پر خوردن. [ رُ پ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) فراوان خوردن. بسیار خوردن : گرچند روزی سیر و پر میخوردمی انجیر رااز قوت بازوی خود بگسستمی زنجیر را.میرزا اشتها ( یادداشت بخط مؤلف ).من که خوردم سیر و پرمرگی بیفتد توی لرقجر بمیرد گر و گر.( یادداشت بخط مؤلف ).رجوع به سیر شود.