مقصود از علوم در اینجا تمام علومی است که در قدیم از اجزاء حکمت شمرده می شد و عبارتند از :
حکمت نظری ( الهیات ، ریاضیات و طبیعیات ) و حکمت عملی و اصول و فروع هریک از آنها ؛ از جمله شامل علومی چون فلسفه اولی ، حساب ، هندسه ، نجوم ، موسیقی ، کیمیا ، طب ، اخلاق و . . . و مقدمه و میزان آنها یعنی علم منطق . مجموع این علوم و اطلاعات که با تعقل و استدلال سروکار دارد ، در نزد مسلمانان دردسته « علوم عقلی » قرار می گرفت و این غیر از دسته دیگر یعنی « علوم نقلی » بود که خود به دو دسته « علوم ادبی » و « علوم شرعی » تقسیم می شد . در این نوشتار ذکر چگونگی و سیر این علوم در ایران و فعالان و دانشمندان ایرانی در این علوم از آغاز دوره ساسانی تا اواخر عهد مغول و تیموری از نظر می گذرد .
... [مشاهده متن کامل]
وضع علوم در دوره ساسانی
ایرانیان تا دوره ساسانی پیشرفتهایی در علوم داشته اند و در طب و ریاضیات و . . . بر اثر ارتباطی که با ملل قدیم مانند بابلیان ، هندیان و . . . پیدا کرده و معلوماتی که خود از روزگاران قدیم به دست آورده بودند ، از ترقیاتی برخوردار شده بودند . اما در زمان تاسیس حکومت ساسانی ( ۲۲۴م ) بزرگترین مرکز علمی جهان ، اسکندریه بود و از آنجا علوم یونانی به تدریج در مناطق شرقی مانند سوریه و بین النهرین و ایران نفوذ و انتشار پیدا می کرد و مراکز علمی جدید و مهمی به وجود آورد .
گردآوری و ترجمه کتابهای یونانی و هندی به پهلوی و مهیا کردن وسایل آشنایی ایرانیان با علوم مختلف بویژه علوم یونانی ، به اردشیر پاپکان ( ۲۴۱ - ۲۲۴م ) و پسرش شاپور اول ( ۲۷۱ - ۲۴۱م ) نسبت داده شده است .
البته در جامعه طبقاتی ساسانی اکثریت عامه مردم از سواد و دانش محروم بوده اند و تعلیمات در دست روحانیون بوده و کاملا جنبه دینی داشته است و علم آموزی تنها منحصر به طبقات ممتاز بوده است .
اوستای ساسانی منبع اصلی تمام علوم محسوب می شد . « اصول طب ایران کاملا زردشتی و مبتنی بر روایات اوستایی بوده ، لکن نفوذ طبابت یونانی از همه جای آن ظاهر است . » ( III ، ص۵۵۱ ) .
نفوذ علوم یونانی در ایران بیشتر همراه با رواج دین مسیح در قلمرو ساسانی بود . در آغاز سلسله ساسانی تا مدتهای دراز ، شهر « رها » از مهمترین مراکز تبلیغی مسیحیت در شرق و در نتیجه مرکز علوم دینی و علوم عقلی مسیحیان این نواحی بوده است و از آنجا در اوایل عهد ساسانی مبلغین مسیحی برای نشر دعوت خود به بلاد غربی قلمرو ساسانی روی می نهادند . یک لهجه آرامی یعنی سریانی ، تبدیل به زبان دینی و ادبی مسیحیان این نواحی شد که از قوم سامی نژاد آرامی بودند و در نتیجه سریانی نامیده می شوند . در قرن چهارم و پنجم میلادی ایرانیان مسیحی در رها و کلیساهای بین النهرین اهمیت و شهرت زیادی یافتند .
پس از ظهور فرقه نسطوری در قرن پنجم و طرد شدن مسیحیان نسطوری از روم عده ای از پیروان این مذهب از رها به قلمرو ساسانی یعنی بین النهرین و ایران پناه بردند و مذهب نسطوری را پراکندند و در بلاد مختلف آن مدارس و کلیساهایی برپا کردند . از زمانی که مسیحیت دین رسمی امپراطوری روم شد ، مسیحیان ایران که مجذوب دولت مقتدر همکیش خود بودند ، به دلایل سیاسی مورد تعقیب و آزار قرار می گرفتند ؛ اما نسطوریان چون با امپراطوری روم و کلیساهای رومی دشمنی شدید داشتند ، بخاطر استفاده سیاسی مورد حمایت دولت ساسانی قرار گرفتند . در نتیجه کلیساهای ایرانی مذهب نسطوری را قبول کردند و مسیحیت ایران از مسیحیت روم جدا شد .
دانشمندان مسیحی سریانی و نسطوریان ایران در مدارس خود علاوه بر علوم دینی به علوم یونانی از منطق و الهیات و ریاضیات و طبیعیات و نجوم و کیمیا و طب می پرداختند و کتب علمی یونانی از جمله آثار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان را به سریانی ترجمه می کردند . نسطوریان ایران نیز لهجه رسمی کلیسایی و زبان علمیشان سریانی بود و بسیاری کتب به سریانی تالیف و عده ای از کتب فلسفی و منطقی را نیز به پهلوی ترجمه نمودند . مدارس سریانی تا مدتی بعد از اسلام باقی بودند و این قوم به همراه مسیحیان ایرانی واسطه نقل و ترجمه علوم یونانی به عربی شدند .
از جمله مراکز تعلیمی مهم ایران در دوره ساسانی ، « ریو اردشیر » ( بیت اردشیر ـ ریشهر ) بود که یکی از نسطوریان ایرانی به نام « معنی بیت اردشیری » در آن ریاست یافت ( قرن پنجم ) . « وی در شیراز ولادت یافته و ترجمه هایی از سریانی به پهلوی داشته . . . و تالیفات او در بلاد دوردست حتی در هندوستان شهرت و رواجی داشت . . . . مانند همه نسطوریان توجه تام به فلسفه ارسطو داشت » ( I ، ص۲۱ ) .
یکی از مراکز مهم علمی ایران ، « گندی شاپور » در خوزستان بود که مدرسه و بیمارستان آن در اواخر دوره ساسانی تا قرن سوم پس از اسلام مشهورترین مرکز پزشکی در دنیای آنروز بود . بانی آن بنابر مشهورشاپور اول بوده و از همان اوایل مرکزیت علمی یافت و به نقل بعضی مورخین شاپور فرمان ترجمه عده ای از کتب یونانی به پهلوی و نگاهداری آنها را در گندیشاپور داد و گویا به فرمان شاپور مرکزیت طب یونانی یافت .
بعد از نشر مذهب نسطوری ، گندی شاپور از مهمترین مراکز تجمع دانشمندان مسیحی و محل آمیزش طب یونانی و ایرانی و هندی شد . عده ای از اطباء هندی نیز در آنجا به آموختن اصول طب هندی اشتغال داشتند و چند کتاب از آثار طبی هند به پهلوی ترجمه شده بود . در این مدرسه از تجارب ملل مختلف یعنی طب ایرانیان و هندیان و یونانیان و اسکندرانیان و سریانیان استفاده می شد ؛ چنانکه « طب ایرانی به قول قفطی از طب یونانی کاملتر شده بود . » ( I ، ص۲۲ ) .
از مراکز دیگر تعلیم علوم در نواحی شرقی ایران ، شهر « مرو » بود که بخصوص در ریاضیات و نجوم کار می کرده اند .
عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو اول انوشیروان ( ۵۷۹ - ۵۳۱م ) آغاز می شود .
انوشیروان به حکمت علاقه داشته و از فلسفه افلاطون و ارسطو آگاه بوده و از ترجمه پهلوی کتب یونانی استفاده می کرده است . به نقل آگاثیاس مورخ یونانی ، اورانیوس . . .
حکمت نظری ( الهیات ، ریاضیات و طبیعیات ) و حکمت عملی و اصول و فروع هریک از آنها ؛ از جمله شامل علومی چون فلسفه اولی ، حساب ، هندسه ، نجوم ، موسیقی ، کیمیا ، طب ، اخلاق و . . . و مقدمه و میزان آنها یعنی علم منطق . مجموع این علوم و اطلاعات که با تعقل و استدلال سروکار دارد ، در نزد مسلمانان دردسته « علوم عقلی » قرار می گرفت و این غیر از دسته دیگر یعنی « علوم نقلی » بود که خود به دو دسته « علوم ادبی » و « علوم شرعی » تقسیم می شد . در این نوشتار ذکر چگونگی و سیر این علوم در ایران و فعالان و دانشمندان ایرانی در این علوم از آغاز دوره ساسانی تا اواخر عهد مغول و تیموری از نظر می گذرد .
... [مشاهده متن کامل]
وضع علوم در دوره ساسانی
ایرانیان تا دوره ساسانی پیشرفتهایی در علوم داشته اند و در طب و ریاضیات و . . . بر اثر ارتباطی که با ملل قدیم مانند بابلیان ، هندیان و . . . پیدا کرده و معلوماتی که خود از روزگاران قدیم به دست آورده بودند ، از ترقیاتی برخوردار شده بودند . اما در زمان تاسیس حکومت ساسانی ( ۲۲۴م ) بزرگترین مرکز علمی جهان ، اسکندریه بود و از آنجا علوم یونانی به تدریج در مناطق شرقی مانند سوریه و بین النهرین و ایران نفوذ و انتشار پیدا می کرد و مراکز علمی جدید و مهمی به وجود آورد .
گردآوری و ترجمه کتابهای یونانی و هندی به پهلوی و مهیا کردن وسایل آشنایی ایرانیان با علوم مختلف بویژه علوم یونانی ، به اردشیر پاپکان ( ۲۴۱ - ۲۲۴م ) و پسرش شاپور اول ( ۲۷۱ - ۲۴۱م ) نسبت داده شده است .
البته در جامعه طبقاتی ساسانی اکثریت عامه مردم از سواد و دانش محروم بوده اند و تعلیمات در دست روحانیون بوده و کاملا جنبه دینی داشته است و علم آموزی تنها منحصر به طبقات ممتاز بوده است .
اوستای ساسانی منبع اصلی تمام علوم محسوب می شد . « اصول طب ایران کاملا زردشتی و مبتنی بر روایات اوستایی بوده ، لکن نفوذ طبابت یونانی از همه جای آن ظاهر است . » ( III ، ص۵۵۱ ) .
نفوذ علوم یونانی در ایران بیشتر همراه با رواج دین مسیح در قلمرو ساسانی بود . در آغاز سلسله ساسانی تا مدتهای دراز ، شهر « رها » از مهمترین مراکز تبلیغی مسیحیت در شرق و در نتیجه مرکز علوم دینی و علوم عقلی مسیحیان این نواحی بوده است و از آنجا در اوایل عهد ساسانی مبلغین مسیحی برای نشر دعوت خود به بلاد غربی قلمرو ساسانی روی می نهادند . یک لهجه آرامی یعنی سریانی ، تبدیل به زبان دینی و ادبی مسیحیان این نواحی شد که از قوم سامی نژاد آرامی بودند و در نتیجه سریانی نامیده می شوند . در قرن چهارم و پنجم میلادی ایرانیان مسیحی در رها و کلیساهای بین النهرین اهمیت و شهرت زیادی یافتند .
پس از ظهور فرقه نسطوری در قرن پنجم و طرد شدن مسیحیان نسطوری از روم عده ای از پیروان این مذهب از رها به قلمرو ساسانی یعنی بین النهرین و ایران پناه بردند و مذهب نسطوری را پراکندند و در بلاد مختلف آن مدارس و کلیساهایی برپا کردند . از زمانی که مسیحیت دین رسمی امپراطوری روم شد ، مسیحیان ایران که مجذوب دولت مقتدر همکیش خود بودند ، به دلایل سیاسی مورد تعقیب و آزار قرار می گرفتند ؛ اما نسطوریان چون با امپراطوری روم و کلیساهای رومی دشمنی شدید داشتند ، بخاطر استفاده سیاسی مورد حمایت دولت ساسانی قرار گرفتند . در نتیجه کلیساهای ایرانی مذهب نسطوری را قبول کردند و مسیحیت ایران از مسیحیت روم جدا شد .
دانشمندان مسیحی سریانی و نسطوریان ایران در مدارس خود علاوه بر علوم دینی به علوم یونانی از منطق و الهیات و ریاضیات و طبیعیات و نجوم و کیمیا و طب می پرداختند و کتب علمی یونانی از جمله آثار افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان را به سریانی ترجمه می کردند . نسطوریان ایران نیز لهجه رسمی کلیسایی و زبان علمیشان سریانی بود و بسیاری کتب به سریانی تالیف و عده ای از کتب فلسفی و منطقی را نیز به پهلوی ترجمه نمودند . مدارس سریانی تا مدتی بعد از اسلام باقی بودند و این قوم به همراه مسیحیان ایرانی واسطه نقل و ترجمه علوم یونانی به عربی شدند .
از جمله مراکز تعلیمی مهم ایران در دوره ساسانی ، « ریو اردشیر » ( بیت اردشیر ـ ریشهر ) بود که یکی از نسطوریان ایرانی به نام « معنی بیت اردشیری » در آن ریاست یافت ( قرن پنجم ) . « وی در شیراز ولادت یافته و ترجمه هایی از سریانی به پهلوی داشته . . . و تالیفات او در بلاد دوردست حتی در هندوستان شهرت و رواجی داشت . . . . مانند همه نسطوریان توجه تام به فلسفه ارسطو داشت » ( I ، ص۲۱ ) .
یکی از مراکز مهم علمی ایران ، « گندی شاپور » در خوزستان بود که مدرسه و بیمارستان آن در اواخر دوره ساسانی تا قرن سوم پس از اسلام مشهورترین مرکز پزشکی در دنیای آنروز بود . بانی آن بنابر مشهورشاپور اول بوده و از همان اوایل مرکزیت علمی یافت و به نقل بعضی مورخین شاپور فرمان ترجمه عده ای از کتب یونانی به پهلوی و نگاهداری آنها را در گندیشاپور داد و گویا به فرمان شاپور مرکزیت طب یونانی یافت .
بعد از نشر مذهب نسطوری ، گندی شاپور از مهمترین مراکز تجمع دانشمندان مسیحی و محل آمیزش طب یونانی و ایرانی و هندی شد . عده ای از اطباء هندی نیز در آنجا به آموختن اصول طب هندی اشتغال داشتند و چند کتاب از آثار طبی هند به پهلوی ترجمه شده بود . در این مدرسه از تجارب ملل مختلف یعنی طب ایرانیان و هندیان و یونانیان و اسکندرانیان و سریانیان استفاده می شد ؛ چنانکه « طب ایرانی به قول قفطی از طب یونانی کاملتر شده بود . » ( I ، ص۲۲ ) .
از مراکز دیگر تعلیم علوم در نواحی شرقی ایران ، شهر « مرو » بود که بخصوص در ریاضیات و نجوم کار می کرده اند .
عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو اول انوشیروان ( ۵۷۹ - ۵۳۱م ) آغاز می شود .
انوشیروان به حکمت علاقه داشته و از فلسفه افلاطون و ارسطو آگاه بوده و از ترجمه پهلوی کتب یونانی استفاده می کرده است . به نقل آگاثیاس مورخ یونانی ، اورانیوس . . .