سید علینقی خاموشی ( تولد ۱۳۱۸ شمسی تهران ) سرمایه دار، سیاست مدار و بازرگان ایرانی است، که هم اکنون به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت سرمایه گذاری ایران فعالیت می کند. علینقی خاموشی ۲۷ سال ریاست اتاق بازرگانی تهران و اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران یا به عبارتی پارلمان خصوصی ایران را برعهده داشت.
... [مشاهده متن کامل]
علینقی خاموشی یکی از شش پسر میرزا عبدالله خاموشی ( تقی، محمد علی، ابوالحسن، علینقی، مرتضی و محسن ) است. آن ها شش خواهر و شش برادر بودند و علینقی سومین فرزند این خانواده بزرگ بود. پدرش، سیدعبدالله، از ۱۶ تا ۶۵ سالگی در بازار تهران کار می کرد و بیش از ۴۵ سال در یک خانه در محله خانی آباد زندگی متوسطی داشت و در همان خانه، سال ها جلسات قرآن و مجالس روضه خوانی برگزار می کرد.
علینقی از دوران نوجوانی، تابستان ها در بازار تهران پیش پدرش کار می کرد. او از همین دوران با فرهنگ کسب وکار آشنا شد. نقش اعتقادات مذهبی در زندگی وی بسیار پررنگ بود. اولین محل کار وی، پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۳۶، محیط صنعتی شهرری بود. در این زمان عبدالله مقدم کارخانه نساجی ممتاز را احداث کرده بود و به نیروی دیپلمه احتیاج داشت. پس از آن، خاموشی از طریق پسردایی اش حاجی طرخانی به مدت ده سال در کارخانه مقدم در نظرآباد کرج کار کرد. پس از گذراندن دوران سربازی و چهار سال کار در کارخانه، مقدم او را به انگلیس فرستاد تا در رشته نساجی تحصیل کند.
سید تقی ( ۱۳۱۶–۱۳۸۵ ) ، برادر او، از بنیانگذاران حزب مؤتلفه اسلامی و حزب جمهوری اسلامی و نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. سید مهدی، پسر تقی، ریاست سازمان اوقاف و امور خیریه و سازمان تبلیغات اسلامی را برعهده داشته است.
دو تن از برادران وی، سید محسن و سید مرتضی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند و پس از تغییر ایدئولوژی این سازمان با آن همراه شدند. سید محسن از عوامل اصلی ترور و سوزاندن جسد مجید شریف واقفی و ترور پل شفر و جک ترنر، دو مستشار آمریکایی بود. او یکی از کسانی بود که در ۱۱ بهمن ۱۳۵۴ به همراه وحید افراخته، و جمعی دیگر از اعضای دستگیرشدهٔ سازمان ( منیژه اشرف زاده کرمانی، محمدطاهر رحیمی، محسن بطحایی، ساسان صمیمی بهبهانی، مرتضی لبافی نژاد، عبدالرضا منیری جاوید ) توسط حکومت پهلوی تیرباران شدند. سید مرتضی برادر دیگر خاموشی با انقلابیون ظفار در ارتباط بود و مدتی در رادیوهای فارسی در یمن جنوبی گویندگی می کرد و مسئول دفتر این سازمان در عدن بود. او سپس نماینده این سازمان در عراق بود. در زمستان سال ۵۵ در درگیری با ساواک به همراه هایده بازرگان، نامزد لطف الله میثمی، در حین انتقال سلاح به داخل کشور در مرز بازرگان کشته شد.
... [مشاهده متن کامل]
علینقی خاموشی یکی از شش پسر میرزا عبدالله خاموشی ( تقی، محمد علی، ابوالحسن، علینقی، مرتضی و محسن ) است. آن ها شش خواهر و شش برادر بودند و علینقی سومین فرزند این خانواده بزرگ بود. پدرش، سیدعبدالله، از ۱۶ تا ۶۵ سالگی در بازار تهران کار می کرد و بیش از ۴۵ سال در یک خانه در محله خانی آباد زندگی متوسطی داشت و در همان خانه، سال ها جلسات قرآن و مجالس روضه خوانی برگزار می کرد.
علینقی از دوران نوجوانی، تابستان ها در بازار تهران پیش پدرش کار می کرد. او از همین دوران با فرهنگ کسب وکار آشنا شد. نقش اعتقادات مذهبی در زندگی وی بسیار پررنگ بود. اولین محل کار وی، پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۳۶، محیط صنعتی شهرری بود. در این زمان عبدالله مقدم کارخانه نساجی ممتاز را احداث کرده بود و به نیروی دیپلمه احتیاج داشت. پس از آن، خاموشی از طریق پسردایی اش حاجی طرخانی به مدت ده سال در کارخانه مقدم در نظرآباد کرج کار کرد. پس از گذراندن دوران سربازی و چهار سال کار در کارخانه، مقدم او را به انگلیس فرستاد تا در رشته نساجی تحصیل کند.
سید تقی ( ۱۳۱۶–۱۳۸۵ ) ، برادر او، از بنیانگذاران حزب مؤتلفه اسلامی و حزب جمهوری اسلامی و نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. سید مهدی، پسر تقی، ریاست سازمان اوقاف و امور خیریه و سازمان تبلیغات اسلامی را برعهده داشته است.
دو تن از برادران وی، سید محسن و سید مرتضی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند و پس از تغییر ایدئولوژی این سازمان با آن همراه شدند. سید محسن از عوامل اصلی ترور و سوزاندن جسد مجید شریف واقفی و ترور پل شفر و جک ترنر، دو مستشار آمریکایی بود. او یکی از کسانی بود که در ۱۱ بهمن ۱۳۵۴ به همراه وحید افراخته، و جمعی دیگر از اعضای دستگیرشدهٔ سازمان ( منیژه اشرف زاده کرمانی، محمدطاهر رحیمی، محسن بطحایی، ساسان صمیمی بهبهانی، مرتضی لبافی نژاد، عبدالرضا منیری جاوید ) توسط حکومت پهلوی تیرباران شدند. سید مرتضی برادر دیگر خاموشی با انقلابیون ظفار در ارتباط بود و مدتی در رادیوهای فارسی در یمن جنوبی گویندگی می کرد و مسئول دفتر این سازمان در عدن بود. او سپس نماینده این سازمان در عراق بود. در زمستان سال ۵۵ در درگیری با ساواک به همراه هایده بازرگان، نامزد لطف الله میثمی، در حین انتقال سلاح به داخل کشور در مرز بازرگان کشته شد.