[ویکی اهل البیت] سید صدرالدین رضوی قمی از فقیهان و دانشوران برجسته قرن یازدهم و دوازدهم هجری است. او در سال 1095 هـ.ق در یک خانواده اصیل و بلند، پا به عرصه وجود نهاد و نامش را صدرالدین نهادند. شاید زمانی که پدر این نام را برای مولود مبارکش برمی گزید، نمی دانست آینده درخشانی در انتظار اوست و فرزند کوچکش یکی از مشعل داران حوزه فقه و فقاهت و تقوی و معرفت خواهد شد.
پدرش؛ محمدباقر رضوی است. که از شرح حال او در کتاب های تراجم مطلبی بدست نیامد؛ البته مرحوم خوانساری در «روضات الجنات» و مرحوم شیخ عباس قمی در «فواید الرضویه» دو نفر از علما را به نام «محمدباقر رضوی قمی» یا «حسینی نجفی»، یادآوری می کنند و آن ها را از بزرگان علم کلام می شمارند و این سوال مطرح می شود که آیا یکی از آن ها پدر بزرگوار شخصیت مورد نظر ما هست یا نه؟
با این که نمی توان نظر قاطعانه ای ابراز کرد، اما برخی از قرائن گویای این مطلب است که مرحوم «محمدباقر» فرزند «محمدابراهیم» فرزند «محمدباقر رضوی قمی همدانی» پدر ایشان است. بر اساس این احتمال در سال 1118 هـ.ق از دنیا رفته است. از زادگاه سید صدر هم نشانی در دست نیست و این که آیا ایشان واقعاً اهل قم بود یا چون مدتی در آن شهر اقامت داشت، به «قمی» معروف شد. همان طور که خیلی از علمای ما که اهل قم نبودند به دلیل حضور و اقامت در این شهر، مشهور به «قمی» شدند.
دانشمندان در کتاب های تراجم خود از سید صدر به نیکی یاد کرده اند. مستندترین شرح های او بدست یکی از بهترین رجال شناسان قرن 12 هجری قمری (سید عبدالله موسوی جزایری) به رشته تحریر درآمده است. او (سید عبدالله) که با جناب سید صدر ملاقات کرده است، مقام و منزلت او را با دقت فراوان نقل می کند و می نویسد: «سید صدر عالمی بزرگوار، اهل کلام و دارای حَسَب و نسب والایی است. او در نجف اشرف اقامت داشت و بزرگترین و برجسته ترین دانشمندی بود که در عراق دیدم. بهره وجودی او بیشتر از همه بزرگان روزگارش بود و در حکمت و فلسفه و روایت و فقه از همه جامع تر به نظر می رسید. حکمت را از حکیمان اصفهان فراگرفت و به خاطر بروز فتنه افغان که موجب شد عرصه تعلیم و تربیت و تبلیغ احکام دینی بر او تنگ شود و نتواند به وظایف ارشادی خود بپردازد، ناچار به نجف هجرت کرد. در آن جا از چنان عظمت و نفوذ کلام برخوردار شد که وقتی شیعیان از سراسر جهانِ تشیع به زیارت حضرت امام علی علیه السلام مشرف می شدند، به خدمت او نیز می رفتند و ضمن ملاقات، مسائل شرعیه مورد نیازشان را می پرسیدند».
این گزارش کوتاه و عمیق و جامع، پایه سخن دانشمندان دیگری است که بعد از مرحوم جزایری درباره سید صدر کلامی گفته یا مطلبی نوشته اند، همانند «حاجی نوری» و «خوانساری» و «شیخ عباس قمی» و «آقا بزرگ تهرانی» و «سید محسن امین» و... این موضوع هر چند ما را از مطرح کردن آن سخنان بی نیاز می کند؛ ولی چون بعضی دیگر از دانشوران محقق شرح حال سید صدر را با تفصیل بیشتری آورده اند، ناچار به یادآوری برخی از آن ها هستیم.
پدرش؛ محمدباقر رضوی است. که از شرح حال او در کتاب های تراجم مطلبی بدست نیامد؛ البته مرحوم خوانساری در «روضات الجنات» و مرحوم شیخ عباس قمی در «فواید الرضویه» دو نفر از علما را به نام «محمدباقر رضوی قمی» یا «حسینی نجفی»، یادآوری می کنند و آن ها را از بزرگان علم کلام می شمارند و این سوال مطرح می شود که آیا یکی از آن ها پدر بزرگوار شخصیت مورد نظر ما هست یا نه؟
با این که نمی توان نظر قاطعانه ای ابراز کرد، اما برخی از قرائن گویای این مطلب است که مرحوم «محمدباقر» فرزند «محمدابراهیم» فرزند «محمدباقر رضوی قمی همدانی» پدر ایشان است. بر اساس این احتمال در سال 1118 هـ.ق از دنیا رفته است. از زادگاه سید صدر هم نشانی در دست نیست و این که آیا ایشان واقعاً اهل قم بود یا چون مدتی در آن شهر اقامت داشت، به «قمی» معروف شد. همان طور که خیلی از علمای ما که اهل قم نبودند به دلیل حضور و اقامت در این شهر، مشهور به «قمی» شدند.
دانشمندان در کتاب های تراجم خود از سید صدر به نیکی یاد کرده اند. مستندترین شرح های او بدست یکی از بهترین رجال شناسان قرن 12 هجری قمری (سید عبدالله موسوی جزایری) به رشته تحریر درآمده است. او (سید عبدالله) که با جناب سید صدر ملاقات کرده است، مقام و منزلت او را با دقت فراوان نقل می کند و می نویسد: «سید صدر عالمی بزرگوار، اهل کلام و دارای حَسَب و نسب والایی است. او در نجف اشرف اقامت داشت و بزرگترین و برجسته ترین دانشمندی بود که در عراق دیدم. بهره وجودی او بیشتر از همه بزرگان روزگارش بود و در حکمت و فلسفه و روایت و فقه از همه جامع تر به نظر می رسید. حکمت را از حکیمان اصفهان فراگرفت و به خاطر بروز فتنه افغان که موجب شد عرصه تعلیم و تربیت و تبلیغ احکام دینی بر او تنگ شود و نتواند به وظایف ارشادی خود بپردازد، ناچار به نجف هجرت کرد. در آن جا از چنان عظمت و نفوذ کلام برخوردار شد که وقتی شیعیان از سراسر جهانِ تشیع به زیارت حضرت امام علی علیه السلام مشرف می شدند، به خدمت او نیز می رفتند و ضمن ملاقات، مسائل شرعیه مورد نیازشان را می پرسیدند».
این گزارش کوتاه و عمیق و جامع، پایه سخن دانشمندان دیگری است که بعد از مرحوم جزایری درباره سید صدر کلامی گفته یا مطلبی نوشته اند، همانند «حاجی نوری» و «خوانساری» و «شیخ عباس قمی» و «آقا بزرگ تهرانی» و «سید محسن امین» و... این موضوع هر چند ما را از مطرح کردن آن سخنان بی نیاز می کند؛ ولی چون بعضی دیگر از دانشوران محقق شرح حال سید صدر را با تفصیل بیشتری آورده اند، ناچار به یادآوری برخی از آن ها هستیم.