سید خوانساری

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حاج سید حسین فرزند حاج میرزا ابو القاسم آخرین فرزند میرکبیر خود عالمی است کامل، بارعی با تقوا، زاهدی با وقار و عاشقی بی قرار... شخصیتی که چون به کرسی بحث علمی نشستی علوم آل محمد را باقر بودی، و چون در کنار عشاق احادیث رفتی علامه مجلسی را تداعی نمودی، و اگر به محراب تهجد به راز و نیاز با معبود ایستادی، چون سجاد علیه السلام زدیده به گونه درها سفتی، و اگر عیال محروم خدا بر بوریای خانه گلینت نشستی، منزل با روح و کلبه با صفای مادرت زهرا را به خاطر آوردی. و اگر این فقیر عم خویش را مانند شاگردش بحر العلوم عاشق!!، این محبت و عشق بدان جهت که عمو و شاگردش عاشق!! و عمو عاشق آنکه علی او را عاشق!! و این فقیر چه صیغه ای که بنویسد، ما به فدای آنکه علی او را عاشق!!. این حسین عزیز که فرزند آن حسین کریم است، سبط عزیزش در وصف جد کبیرش در روضات چنین نگاشت:
(خوانساری از بزرگان محققان اعلام، و از اعاظم دانشمندان اسلام بود، ذهنی روان داشت که مشکلات علوم را با فراست خدادادیش بر مسائل لا ینحل حقایق موفق می شد. خوانساری تقریری نیکو و تحریری شایسته و اخلاقی دلجو داشت. و رعایت آداب معاشرت را کاملا می نمود. و به درجات عالیه پارسائی و پرهیزکاری و مراعات خواسته های دین نایل گردیده بود. او اکثر عمر خویش را به انزوا گذرانید، و از زادگاه خویش هجرت نکرد و در گمنامی قرار داشت. و آن گونه که بود دیگران او را نشناختند، و الا مانند همنام خویش «سید حسین قزوینی» شهرت بیشتر می یافت...)
تراجم علما می نویسند: سید بحر العلوم، آقا محمد علی کرمانشاهی، سید حسین قزوینی، امیر عبد الباقی اصفهانی، میرزای قمی از محضر او مدتی استفاده نمود و از او اجازه روایت دارند. آیات مذکور در برخی تألیفات خویش این سید عالی مقام و والد او را با القاب و عناوینی زیبا ستوده اند.
مرحوم میرزای قمی صاحب قوانین داماد میرکبیر بود و قطعا در مدتی که خوانسار از حضور سید استاد استفاده علمی می برد با همشیره وی ازدواج نموده که متأسفانه پس از مدت کوتاهی این علویه (عمه سادات) وفات می کند و جناب میرزا پس از مدتی جهت ادامه تحصیلات عازم عتبات می شود.
سید خوانساری بیشتر بهره های علمی و کمالات اخلاقی و معنوی او از محضر پدر بزرگوارش به او رسید. او از والد خویش و مرحوم میرزا محمد صادق سراب نقل روایت می کند.
خوانساری بر شرح لمعه شهید و ذخیرۀ محقق سبزواری حاشیه زیبا زد. و شرحی جالب بر دعای ابو حمزه و زیارت عاشورا و همچنین در کلمات امام صادق علیه السلام زد. و رسائلی در عبادات و کتابی در پاسخ به سؤالات شریف گلپایگانی (اسفرنجانی) به رشته تحریر برد. در برهه ای از زمان سید به اتفاق فرزندان بزرگوارش میرزا ابو القاسم و آقا حسن به زیارت عتبات مشرف برد. نوشته اند در مدتی که آقای خوانساری کربلا بود وحید بهبهانی با لباسی ساده و مندرس متواضعانه به منزل سید می رفته به نحوی که میرزا ابو القاسم آقا را نشناخته و اگر سید در منزل نبوده و یا به خواب رفته بود دیدار را به موقع دیگر موکول می ساخت و گاه از این سادات آل رسول دیدن می فرمود. موقعی که زائران ایرانی در عتبات به منزل وحید کبیر شرفیاب شدند، از آقا سؤال می کنند ما در ایران به که مراجعه و از که تقلید کنیم؟ وحید در جواب می فرماید: من در ایران فقیهی شایسته فتوی دادن باشد به جز دو نفر سراغ ندارم یکی آقای آقا حسین قزوینی و دیگر آقای آقا حسین خوانساری...
سید خوانساری هیچ گاه نماز شب، زیارت عاشورا و نماز جمعه و جماعت او ترک نمی شد. و هر گاه به عللی مسجد نمی رفت، در خانه خویش به اتفاق اهل بیت اقامه جماعت می فرمود. سید عالمی دلسوز و با انصاف بود. با فقرا و مؤمنین مواساة و همنشینی می نمود و در اصلاح امور و حوایج مردم کوشش می نمود. خدایش درجات او عالی است متعالی فرماید.
معظم له در روز یکشنبه هشتم رجب اندکی از ظهر گذشته بود که به لقای معشوق شتافت و ناگهان پیک حق را لبیک گفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس