سیدحسین میرپور طهرانی، ( ۱۲۵۰ خورشیدی/۱۲۸۸ قمری، شمیران - ۱۳۲۷ تهران ) ، فرزند سید شمس الدین میرپور طهرانی، امام جمعه تهران و از رهبران و علمای شیعه و روحانیون مبارز صدر مشروطه است.
وی در خاندانی قدیمی و بانفوذ تهرانی به دنیا آمد. اعقاب و نیاکانش از سادات دانشمند و روحانیون و فقهای تهران مشهور به «میرطهرانی» بودند. ایشان که دارای نقل حدیث از امام معصوم بودند، به دلیل ظلم خلفای عباسی و عداوت آنان با علویان بیش از هزار سال پیش در قرن سوم هجری قمری از عتبات عالیات به تهران مهاجرت کرده و در شمیران ساکن شدند.
... [مشاهده متن کامل]
سید حسین تحصیلات مقدماتی و علوم اولیه اسلامی را نزد پدر مجتهد خود فرا گرفت و سپس برای ادامه تحصیل ابتدا به سامرا و سپس به نجف اشرف رفت و نزد شیوخ و بزرگان آن حوزه، خصوصاً آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی و محمدطه نجف، به فراگیری علم و دانش پرداخت.
سیدحسین میرپور طهرانی با سعی بی وقفه در تحقیق و دانش اندوزی و کوشش مستمر در دورۀ خارج، اساتیدش را شیـفتۀ خود ساخت و با کسب درجۀ اجتهاد در بیست و چهار سالگی در ۱۲۷۴. ش به وطنش تهران بازگشت و به تدریس، وعـظ و اقامۀ جماعت در مدرسه و مسجد تازه تأسیس « عبدالحسین» در بازار تهران مشغول شد. وی علاوه بر تهران بیـتی نیز در قم داشت که در آن جا نیز به حل مشکلات شرعی و رتق و فتق امور اجتماعی مردم می پرداخت.
میر پورطهرانی در جریان عزل عین الدوله، از بانیان هجرت روحانیون به مرقد عبدالعظیم ( هجرت صغری ) و هجرت کبری ( قم ) بود و در مشروطه اول نقش بسیار فعالی ایفا کرد. او در روز به توپ بستن مجلس شورای ملی، از مسجد عبدالحسین در بازار تهران به همراه شاگردان و مردم همراهش به بهارستان رفت و در درگیری ها شرکت نمود. وی با آغاز استبداد صغیر فتوایی معروف صادر و و ضمن تقبیح شدید برخورد با آزادی خواهان و نمایندگان مردم آن را محاربه با خدا نامید.
متن فتوا بدین شرح است:
«فی الحال که دست شیطانی استبداد داخلی از آستین اجانب بی دین و کافران روس بیرون آمده است و در روز روشن ناموس مملکت هتک حرمت می شود و ناجوانمردانه آزادی خواهان و وکلای طبقات ملت ایران به بند کشیده می شوند، این عمل دولت به وضوح «محاربه الله و الرسول» و «افساد فی الارض» است و دادن مالیات به این دولت خائن و جائر که استقلال وطن را ملعبه خود قرار داده و با قوۀ اجنبی دستش به خون مسلمین آلوده شده حرام می باشد. در این اوضاع و احوال، عموم رجال سیاسی باید مطلع باشند تنها راه تعالی ایران قانون مشروطه و مجلس شورای ملی است و تکیه بر دول اجنبی عاقبتی جز حقارت ندارد. البته تا زمانی که چشم سلاطین این آب و خاک بر دهان سفرای روس و انگلیس دوخته شده است، این مملکت روی ترقی و عزت نخواهد دید. »
وی در خاندانی قدیمی و بانفوذ تهرانی به دنیا آمد. اعقاب و نیاکانش از سادات دانشمند و روحانیون و فقهای تهران مشهور به «میرطهرانی» بودند. ایشان که دارای نقل حدیث از امام معصوم بودند، به دلیل ظلم خلفای عباسی و عداوت آنان با علویان بیش از هزار سال پیش در قرن سوم هجری قمری از عتبات عالیات به تهران مهاجرت کرده و در شمیران ساکن شدند.
... [مشاهده متن کامل]
سید حسین تحصیلات مقدماتی و علوم اولیه اسلامی را نزد پدر مجتهد خود فرا گرفت و سپس برای ادامه تحصیل ابتدا به سامرا و سپس به نجف اشرف رفت و نزد شیوخ و بزرگان آن حوزه، خصوصاً آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی و محمدطه نجف، به فراگیری علم و دانش پرداخت.
سیدحسین میرپور طهرانی با سعی بی وقفه در تحقیق و دانش اندوزی و کوشش مستمر در دورۀ خارج، اساتیدش را شیـفتۀ خود ساخت و با کسب درجۀ اجتهاد در بیست و چهار سالگی در ۱۲۷۴. ش به وطنش تهران بازگشت و به تدریس، وعـظ و اقامۀ جماعت در مدرسه و مسجد تازه تأسیس « عبدالحسین» در بازار تهران مشغول شد. وی علاوه بر تهران بیـتی نیز در قم داشت که در آن جا نیز به حل مشکلات شرعی و رتق و فتق امور اجتماعی مردم می پرداخت.
میر پورطهرانی در جریان عزل عین الدوله، از بانیان هجرت روحانیون به مرقد عبدالعظیم ( هجرت صغری ) و هجرت کبری ( قم ) بود و در مشروطه اول نقش بسیار فعالی ایفا کرد. او در روز به توپ بستن مجلس شورای ملی، از مسجد عبدالحسین در بازار تهران به همراه شاگردان و مردم همراهش به بهارستان رفت و در درگیری ها شرکت نمود. وی با آغاز استبداد صغیر فتوایی معروف صادر و و ضمن تقبیح شدید برخورد با آزادی خواهان و نمایندگان مردم آن را محاربه با خدا نامید.
متن فتوا بدین شرح است:
«فی الحال که دست شیطانی استبداد داخلی از آستین اجانب بی دین و کافران روس بیرون آمده است و در روز روشن ناموس مملکت هتک حرمت می شود و ناجوانمردانه آزادی خواهان و وکلای طبقات ملت ایران به بند کشیده می شوند، این عمل دولت به وضوح «محاربه الله و الرسول» و «افساد فی الارض» است و دادن مالیات به این دولت خائن و جائر که استقلال وطن را ملعبه خود قرار داده و با قوۀ اجنبی دستش به خون مسلمین آلوده شده حرام می باشد. در این اوضاع و احوال، عموم رجال سیاسی باید مطلع باشند تنها راه تعالی ایران قانون مشروطه و مجلس شورای ملی است و تکیه بر دول اجنبی عاقبتی جز حقارت ندارد. البته تا زمانی که چشم سلاطین این آب و خاک بر دهان سفرای روس و انگلیس دوخته شده است، این مملکت روی ترقی و عزت نخواهد دید. »