سید حسین فلاح نوشیروانی رکنی ( زادهٔ ۱۲۸۱ در بابل، درگذشتهٔ ۲۳ اسفند ۱۳۵۰ ) بازرگان و نیکوکار ایرانی بود. دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط او پایه گذاری شده است. او مردی بود که بنا به گفته ها، چهار پنجم از ثروت خود را در جهت امور خیریه و کمک به مستمندان و ارتقاء سطح بهداشت، رفاه و آموزش مردم هزینه نموده است.
... [مشاهده متن کامل]
حسین فلاح نوشیروانی در سال ۱۲۸۱ در روستای نوشیروان کلای بارفروش ( بابل کنونی ) در یک خانواده مذهبی، کشاورز و دامدار زاده شد. وی از دوران کودکی دارای هوش سرشاری بود که او را در روستا زبانزد کرده بود. حسین در شش سالگی توانست عم جزء را نزد یک ملاباجی به نام «ملاخیران» فرا بگیرد و سپس ظرف مدت سه ماه در نزد آخوندی به نام «شیخ محمد سالاری» قرآن را ختم کند.
حسین حدود هفت سال داشت که به توصیهٔ جد مادریش، «سید آقا نوشیروانی» وی را به شهر «بارفروش» فرستادند تا بتواند درس بخواند. از این رو پدرش اتاقی در نزدیکی «مدرسهٔ صدر» ( حوزهٔ علمیهٔ بارفروش ) در محلهٔ «فیضیه» برایش اجاره کرد. حسین دورهٔ هشت سالهٔ دبستان را در دو مدرسهٔ «شرافت» ( در محلهٔ «بی سرتکیه» ) و «احمدی» ( در محلهٔ «زرگرمحله» ) گذراند و همیشه در زمرهٔ شاگردان خوب و ممتاز بود. او در حین تحصیلات ابتدایی در دبستان، علوم دینی را هم نزد طلاب حوزه علمیه فرا گرفت. نوشیروانی پس از پایان هشت سال درس خواندن در دبستان، تحصیل را رها کرد و تصمیم به ورود به تجارت و بازار کار گرفت.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی، نوشیروانی برای یافتن و آغاز کار به مشهد رفت. او به مدت سه سال در مشهد کار کرد و سپس تصمیم به مهاجرت به تهران گرفت. او در مسیر مشهد به تهران دچار بیماری سختی شد و امید کمی به بهبودی اش می رفت؛ اما در حوالی نیشابور توسط یک خانواده نجات یافت و پس از بهبودی کامل، راهی تهران شد.
با ورود نوشیروانی به تهران، او با حقوق ماهانهٔ ۴ تومان در تجارت خانهٔ «حکیم زاده یزدی» مشغول به کار شد. اعتماد حکیم زاده به نوشیروانی به حدی بود که او را به خانهٔ خود برد و به مانند یکی از اعضای خانواده با او رفتار می کرد. امانت داری، راست گویی و هوش بالای نوشیروانی موجب شد تا او بسیار زود پیشرفت کند و به مدیریت داخلی تجارت خانه منصوب شود. نوشیروانی به مدت ۱۷ سال در تجارت خانهٔ حکیم زاده ماند و همچنین در خانهٔ آن ها زندگی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
حسین فلاح نوشیروانی در سال ۱۲۸۱ در روستای نوشیروان کلای بارفروش ( بابل کنونی ) در یک خانواده مذهبی، کشاورز و دامدار زاده شد. وی از دوران کودکی دارای هوش سرشاری بود که او را در روستا زبانزد کرده بود. حسین در شش سالگی توانست عم جزء را نزد یک ملاباجی به نام «ملاخیران» فرا بگیرد و سپس ظرف مدت سه ماه در نزد آخوندی به نام «شیخ محمد سالاری» قرآن را ختم کند.
حسین حدود هفت سال داشت که به توصیهٔ جد مادریش، «سید آقا نوشیروانی» وی را به شهر «بارفروش» فرستادند تا بتواند درس بخواند. از این رو پدرش اتاقی در نزدیکی «مدرسهٔ صدر» ( حوزهٔ علمیهٔ بارفروش ) در محلهٔ «فیضیه» برایش اجاره کرد. حسین دورهٔ هشت سالهٔ دبستان را در دو مدرسهٔ «شرافت» ( در محلهٔ «بی سرتکیه» ) و «احمدی» ( در محلهٔ «زرگرمحله» ) گذراند و همیشه در زمرهٔ شاگردان خوب و ممتاز بود. او در حین تحصیلات ابتدایی در دبستان، علوم دینی را هم نزد طلاب حوزه علمیه فرا گرفت. نوشیروانی پس از پایان هشت سال درس خواندن در دبستان، تحصیل را رها کرد و تصمیم به ورود به تجارت و بازار کار گرفت.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی، نوشیروانی برای یافتن و آغاز کار به مشهد رفت. او به مدت سه سال در مشهد کار کرد و سپس تصمیم به مهاجرت به تهران گرفت. او در مسیر مشهد به تهران دچار بیماری سختی شد و امید کمی به بهبودی اش می رفت؛ اما در حوالی نیشابور توسط یک خانواده نجات یافت و پس از بهبودی کامل، راهی تهران شد.
با ورود نوشیروانی به تهران، او با حقوق ماهانهٔ ۴ تومان در تجارت خانهٔ «حکیم زاده یزدی» مشغول به کار شد. اعتماد حکیم زاده به نوشیروانی به حدی بود که او را به خانهٔ خود برد و به مانند یکی از اعضای خانواده با او رفتار می کرد. امانت داری، راست گویی و هوش بالای نوشیروانی موجب شد تا او بسیار زود پیشرفت کند و به مدیریت داخلی تجارت خانه منصوب شود. نوشیروانی به مدت ۱۷ سال در تجارت خانهٔ حکیم زاده ماند و همچنین در خانهٔ آن ها زندگی کرد.