سید حسن

لغت نامه دهخدا

سیدحسن. [ س َی ْ ی ِ ح َ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 300 تن سکنه. آب آن از کارون. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیدحسن (ابهام زدایی). سیدحسن ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • سید حسن بجنوردی، فقیه و اصولی امامی• سید حسن خرسان، از خاندان معروف خرسان• سید حسن رضوی قمی ، فرزند سید عزیزالله، عالم، فقیه و ادیب امامی• سید حسن صدر، از علمای شیعه• سید حسن مدرس، از سادات طباطبایی زواره و از علمای مبارز در دوره معاصر• سید حسن مسقطی، از علمای شیعه• سید حسن بجنوردی، فقیه و اصولی امامی• سید حسن نصرالله، از علمای معاصر و دبیر کل جنبش حزب الله لبنان• سیدحسن بن سیدابراهیم بحرالعلوم، شاعر و ادیب
...

دانشنامه آزاد فارسی

سیّد حسن (۱۹۱۱ـ۱۹۸۸)
پژوهشگر اردوزبان هندی. استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پتنۀ هندوستان، و برندۀ جایزۀ رئیس جمهوری هند در ۱۹۷۵ برای تحقیقاتش دربارۀ زبان فارسی. وی در شیخ پورۀ ناحیۀ بهار به دنیا آمد. از همکاران دیرین انجمن ایران (بزم ایران) و از اعضای مکاتبه ای انجمن Indo-Ivanico بود. از ۱۹۳۷ در دانشگاه های هندوستان تدریس کرد و در ۱۹۵۴ در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دانشنامۀ دکتری گرفت. در ۱۹۵۷ به استادی دانشگاه پتنه ارتقا یافت و مدتی نیز رئیس بخش فارسی آن جا بود. به جز رساله ای دربارۀ حافظ و رساله ای دربارۀ عبدالله هروی، از دیگر آثار اوست: سلک کلک (مجموعۀ مقالات دربارۀ ادبیات فارسی)؛ اشعار اکبرالله آبادی (شاعر مشهور اردو).

پیشنهاد کاربران

بپرس