سیخکی

/sixaki/

لغت نامه دهخدا

سیخکی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) بمانند سیخ. همچون سیخ راست. || ( اِ مرکب ) آهنی نوک تیز که خر و گاو را بدان سک زنند تیز رفتن را. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بمانند سیخ همچون سیخ راست آهنی نوک تیز که خر و گاو را بدان سگ زنند تیز رافتن را

جدول کلمات

راست

پیشنهاد کاربران

بپرس