سیخک

/sixak/

مترادف سیخک: سیخ کوچک، سیخونک

معنی انگلیسی:
goad, spur, prod, tail-skid

لغت نامه دهخدا

سیخک. [ خ َ ] ( اِ مصغر ) مصغر سیخ. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ). || چهار قطعه گوشت که در سیخ کشیده کباب کنند. ( برهان ). قسمی از کباب که گوشت را ریزه کنند وبر سیخهای کوچک چوبین کشند و بر روی تابه و سنگ بریان کنند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
شرح سیخک چه بگویم که ز بوی خوش او
می شدم مست و نشسته ست کبابی هشیار.
بسحاق اطعمه.
|| چیزی نوک دار که در پشت پای مرغ و خروس در ساق روید و معرب آن صیصة و شیصة است. ( یادداشت بخط مؤلف ). چیزی که در بالای پنچه ماکیان و خروه برآید. ( یادداشت بخط مؤلف ). || سُک. ( یادداشت بخط مؤلف ). || کلمه ای است که در هواپیمایی پذیرفته شده و آن چیزی است مانند سیخ کوچکی که دردنباله هواپیما است و در هنگام نشستن اندکی در خاک فرورفته از حرکت جلوگیری شود. ( فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - سیخ کوچک . ۲ - چهار قطعه گوشت که در سیخ کباب کنند . ۳ - سیخ کوچکی که در دنباله هواپیماست .

فرهنگ عمید

سیخ کوچک.

دانشنامه عمومی

سیخک (قارچ). سیخک ( قارچ ) ( نام علمی: Claviceps ) نام یک سرده از subdivision قارچ های فنجانی است.
عکس سیخک (قارچ)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

prod (اسم)
سیخ، ترغیب، سیخک

goad (اسم)
خار، سیخ، انگیزه، سیخک، سک، مهمیز

gad (اسم)
دیلم، سیخ، گوه، نیزه، سیخک، سنان، شلاق سیخی، ترا بخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه

gaff (اسم)
خاده، گفتار بیهوده، چنگک، حیله، نیزه، سیخک، قهقهه، شوخی فریبنده، ازمایش سخت، تفریحگاه ارزان، قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری

فارسی به عربی

خطاف , مهماز

پیشنهاد کاربران

بپرس