سیخ کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) راست کردن. ( آنندراج ).- کمر سیخ کردن ؛قامت راست کردن. ( آنندراج ) : از نخستین نگهت مست و خرابم کردی کمری سیخ نکردم که کبابم کردی.تأثیر ( از آنندراج ).- گوش سیخ کردن ؛ گوش راست کردن. آماده شدن برای شنیدن حرفی.