فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
برانگیختن، سک زدن، سیخ زدن، سیخونک زدن
تحریک کردن، ازردن، سیخ زدن، خلیدن، با سیخونک بحرکت واداشتن، سیخونک زدن، خلیدگی، با چیز نوک تیز فرو کردن
ضربت زدن، سوراخ کردن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، ضربت ناگهانی زدن
کردن، با زوبین ماهی گرفتن، نیزه ماهیگیری، سیخ زدن، خوابدارکردن
سوراخ کردن، فرو بردن، خنجر زدن، زخم زدن، سیخ زدن، سیخونک زدن
زدن، بهم زدن، کنجکاوی کردن، سیخ زدن، هل دادن، سقلمه زدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
به بندری آزردن