سیح

لغت نامه دهخدا

سیح. [ س َ ] ( ع اِ ) آب روان. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). آبی که بر روی زمین زمین را مشروب سازد بی دولاب یا دالیه یا غرافه یا زرنوق یا ناعوره یا منجنون. ( مفاتیح العلوم ). || نوعی از چادر. || گلیم خطدار. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). رجوع به سیاحة شود.

فرهنگ فارسی

آب روان آبی که بر روی زمین زمین را مشروب سازد بی دولاب یا دالیه یا غرافه یا زرنوق یا ناعوره یا منجنون

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۳(بار)
جریان و سیر در صحاح آمده ساحَ الْماءُ: جَری عَلی وَجْهِ الْاَرْضِ -ساحَ فی الْاَرْضِ:ذَهَبَ» طبرسی سیر با مهلت فرموده:. ساح: چنانکه گذشت مکان خالی است از راغب استفاده می‏شود که ساح الماء یعنی در ساحه جاری شد ولی این در صورتی است که هر دو از یک ماده باشند. اما ساحه از سوح است و سیح یائی است . چهار ماه در این سرزمین بگردید و معلت دارید. ، . به عقیده المیزان سائحون آنها اند که از مسجدی به مسجدی و از محلی دینی به محلی گردش و سیر می‏کنند و در آیه دوم آن را صائمات فرموده است. طبرسی از ابن عباس و دیگران روزه داران نقل کرده و فرموده از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مرفوعاًنقل شده «سَیاحَةُ اُمَّتی الصَّیامُ» و به قولی آنانکه در روی زمین سیر می‏کنند و از آثار گذشتگان عبرت می‏گیرند. و به قولی طلاب علوم اند که برای اخذ علم سفر می‏کنند. به نظرم بودن این کلمه بهتر است یعنی مردان و زنانیکه در راه خدا و دین گردش و سیر می‏کنند خواه به مساجد باشد یا جهاد یا روزه و غیره در المیزان از حضرت رسول صلی اللّه علیه و اله و سلم نقل است «سَیاحَةِ اُمَّتی فی المَساجِدِ» ایضاً «اِنَّ السائحینَ هُمُ الصّائِمون» ایضاً «اِنَّ سِیاحَةَ اُمَّتی الْجِهادُ فی سَبیلِ اللّهِ» به قرینه اینکه صفات اینکه صفات دیگر خاص است می‏شود آن را در آیه اول، صیام و جهاد و در آیه اول، صیام و جهاد و در آیه دوم فقط صیام گفت.

پیشنهاد کاربران

سیح اونی هست که من می خوام تو آمجغ گوشتی زینب خانم فرو کنم.

بپرس