سیج


معنی انگلیسی:
danger, jeopardy, peril, threat, venture

لغت نامه دهخدا

سیج. [ س َ ] ( اِ ) مویز است که انگور خشک شده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مویز. ( فرهنگ رشیدی ).

سیج. ( اِ ) رنج. محنت. مشقت. ( برهان ) ( آنندراج ).

سیج. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکز بخش آستارا شهرستان اردبیل. دارای 211 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن غلات ، تهیه زغال. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سیج. ( اِخ ) دهی است از دهستان چولائی بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 542 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آنجاغلات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ساز و سامان نظم و ترتیب : میداد چو نظم نامه را سیچ باقی نگذاشت به هر ما هیچ . ( امیر خسرو ) .
دهی است از دهستان چولائی بخش حومه شهرستان مشهد

فرهنگ معین

(اِ. ) رنج ، محنت .
(سَ یا س ) (اِ. ) مویز، انگور خشک شده .

فرهنگ عمید

= مویز
رنج، محنت، مشقت.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سیجسیجسیجسیج
رنج و مشقت
خطر
در پهلوی به چم "خطر" است.
در پهلوی " سیچ " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی.
أسیچ = بی رنج و محنت

بپرس