سیب و تیب. [ ب ُ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) این لغت از اتباع است همچو تار و مار، خان و مان و امثال آن و به معنی سرگشته ، متحیر، مدهوش و حیران باشد. || سرگشتگی در شغل و کار. ( برهان ) ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
این لغت از اتباع است همچو تار و مار و خان و مان و امثال آن و بمعنی سرگشته و متحیر است