مبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا
حافظ
سیب زنخدان = گِردی چانه راکه شبیه سیب است. سیب زنخدان گویند.
خواجه اشاره ظریفی به داستان خورن سیب و رانده شدن آدم از بهشت دارن، پس ازین جهت سیب مجاز است از دام و تله، حالا زیبایی این بیت از این جهت دوچندان میشود که منظور و مراد از سیب زنخدان یعنی چانه و چاه زنخدان به معنای گودی میان لب و چانه هستند، و در مجموع منظور خواجه اینست که به زیبایی چانه ی آن زیبارو نگاه نکن چون که بعدش در چاه زنخدان میفتی و گرفتار میشوی
... [مشاهده متن کامل]
کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا
حافظ
سیب زنخدان = گِردی چانه راکه شبیه سیب است. سیب زنخدان گویند.
خواجه اشاره ظریفی به داستان خورن سیب و رانده شدن آدم از بهشت دارن، پس ازین جهت سیب مجاز است از دام و تله، حالا زیبایی این بیت از این جهت دوچندان میشود که منظور و مراد از سیب زنخدان یعنی چانه و چاه زنخدان به معنای گودی میان لب و چانه هستند، و در مجموع منظور خواجه اینست که به زیبایی چانه ی آن زیبارو نگاه نکن چون که بعدش در چاه زنخدان میفتی و گرفتار میشوی
... [مشاهده متن کامل]
سیب زنخدان ، استخوان روی گلو که حالت برجستگی دارد و زیر غبغب قرار میگیرد
ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
چاه زنخدان همان گودی روی چانه است
ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
چاه زنخدان همان گودی روی چانه است
سیبِ زنخدان. ( سیب + زنخدان ) عبارتی است شاعرانه برای چانه.
مثال:
"اما به شکر و منت باری پس از مدتی باز آمد. آن حلق داوودی متغیر شده و جمال یوسفی به زیان آمده و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته و رونق بازار حسنش شکسته. متوقع که در کنارش گیرم. "
... [مشاهده متن کامل]
( گلستان سعدی، باب پنجم - در عشق و جوانی )
مثال:
"اما به شکر و منت باری پس از مدتی باز آمد. آن حلق داوودی متغیر شده و جمال یوسفی به زیان آمده و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته و رونق بازار حسنش شکسته. متوقع که در کنارش گیرم. "
... [مشاهده متن کامل]
( گلستان سعدی، باب پنجم - در عشق و جوانی )