سیاه فام. ( ص مرکب ) سیاه رنگ. ( ناظم الاطباء ) : شخصی دید سیاه فام ضعیف اندام. ( گلستان ).زنگی ارچه سیاه فام بودپیش مادر مهی تمام بود.امیرخسرو.رجوع به سیه فام شود.