سیاه زبانی سیه زبانی

پیشنهاد کاربران

سیاه زبانی ( سیه زبانی ) ؛ سیه زبان بودن. تأثیر داشتن نفرین. سق سیاه بودن :
خط تیغ در قلمرو رخسار او گذاشت
آخر سیه زبانی ما کرد کار خویش.
صائب.

بپرس