دیکشنری
مترجم
بپرس
سیاه رویی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سیاه رویی. ( حامص مرکب ) حالت و عمل سیاه روی. رسوایی. بی آبرویی. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
حالت و عمل سیاه روی رسوایی و بی آبرویی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها