سیاه روی. ( ص مرکب ) کنایه از بی شرم و شرمنده و بی آبرو. ( آنندراج ) : دیدم سیاه روی عروسان سبزموی کز غم دلم بدیدن ایشان بیارمید.بشار مرغزی.در خدمت تو تر نتوان آمدن از آنک گردد سیاه روی چو گردد تر آینه.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 394 ).رجوع به سیاه رو شود.