سیاه بند
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دهی است جزو دهستان سیاهرود بخش افجه شهرستان تهران
فرهنگ معین
مترادف ها
سیاه بند، دیز
متقلب، فریب، محیل، گول، طرار، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، سیاه بند، طراری، مکار
متقلب، طرار، سیاه بند، قاچاق، کلاه بردار، خزپوش، گول زن، گوش بر، کلاه گذار
ناقلا، اسب چموش، سیاه بند، رند، بذله گو، قاپ، قلاش، قاپنده، ادم دغل، حیوان عظیم الجثه سرکش
سیاه بند
دزد، سیاه بند، دارای نوسان یا تلو تلو
سیاه بند، ادم رذل، رذل، ادم بی شرف، بیشرف
سیاه بند
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید