لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مروارید که رنگ او بسیاهی زند آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد
فرهنگ عمید
۲. مرکّب سیاه که با آن بنویسند: رنگ های نیک از خُمّ صفاست / رنگِ زشتان از سیاهابه جفاست (مولوی: ۶۵ ).
مترادف ها
مرداب، باتلاق، باطلاق، لجن زار، سیاه اب
مرداب، باتلاق، سیاه اب
مرداب، باطلاق، سیاه اب، زمین ابگیر
باتلاق، باطلاق، گنداب، لجن زار، سیاه اب
سیاه اب
ابهام، سیاه اب، خزه، پژه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید