سیاقه الاعداد

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنست که شاعر چند چیز را برشمارد و آنگاه همه را یا یک یک وصف کند مثال : بمن نمود رخ و چشم و زلف آن دلبر یکی عقیق و درم نرگس و سوم عنبر. ( ادیب صابر. المعجم )

فرهنگ عمید

( سیاقةالاعداد ) در بدیع، آوردن پشتِ سرِهم چند اسم در یک جمله یا بیت که بعد یکایک آن ها را وصف کند، مانند این شعر: دارم در انتظار تو ای ماه سنگدل / دارم ز اشتیاق تو ای سرو سیمبر دل گرم و باد سرد و غم افزون و صبر کم / رخ زرد و اشک سرخ و لبان خشک و دیده تر (عبدالواسع جبلی: ۱۵۱ )، تعدید.

دانشنامه آزاد فارسی

سیاقَة الاَعداد
(یا: اعداد؛ تعدید؛ به معنای مرتب کردن اعداد) در اصطلاح بدیع به دو معناست: ۱. آوردن چند نام با یک صفت: توانگری و جوانی و عشق و بوی بهار/شراب و سبزه و آب روان و روی نگار/خوش است خاصه کسی را که بشنود به صبوح/ز چنگ نغمۀ زیر و ز نای نالۀ زار (امیر معزّی). ۲. آوردن اعداد در شعر: دو بار ز نُه سپهر و از هشت بهشت/هفت اخترم از شش جهت این نامه نوشت: کز پنج حواس و چار ارکان و سه روح/ایزد به دو عالم چو تو یک بت نسرشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس