سیاست فرمودن. [ سیا س َ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) مجازات کردن. کشتن : و بعد از آن سلطان سعدالملک را با چند تن دیگر از خواجگان معروف سیاست فرمود و بدر اصفهان بر کنار زرینه رود همه را بیاویخت. ( مجمل التواریخ ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - حکومت کردن . ۲ - عقوبت کردن سزا دادن تنبیه کردن .
فرهنگ معین
( ~ . فَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) مجازات کردن از جانب بزرگان .