سیاحت. [ ح َ ] ( ع مص ) سیر کردن. رفتن بر زمین. ( غیاث ) ( از آنندراج ). گردش. بگشتن. ( نصاب الصبیان ). رفتن در زمین. ( دهار ). سفر و سیر و گردش در روی زمین از شهری بشهری رفتن. مسافرت. زیارت. جهان گردی. جهان پیمایی. کیهان نوردی : تنی چند از روندگان متفق سیاحت بودند و شریک رنج و راحت. ( گلستان ). - امثال : هم سیاحت است هم تجارت . - سیاحت کردن ؛ گردش کردن. سیر نمودن. جهانگردی کردن : اگر پارسایی سیاحت نکرد سفرکردگانش نخوانند مرد.
سعدی.
سیاحة. [ ح َ ] ( ع مص ) سیاحت. رجوع به سیاحت شود.
فرهنگ فارسی
گردش کردن درشهرهاوکشورهای مختلف، جهانگردی ۱ - ( مصدر ) گردش کردن در شهر ها و کشور های مختلف . ۲ - ( اسم ) جهانگردی . سیر کردن و رفتن بر زمین گردش
فرهنگ معین
(حَ ) [ ع . سیاحة ] ۱ - (مص ل . ) گردش کردن ، گشتن . ۲ - (اِمص . ) جهان گردی .
فرهنگ عمید
۱. گردش کردن در شهرها و کشورهای مختلف، جهانگردی. ۲. تماشا کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] سیاحت به معنی گردشگری است که از آن به مناسبت در باب صلات یاد کردهاند. ۱. ↑ توضیح المسائل مراجع ج۱، ص۶۹۸ م۱۳۰۰.۲. ↑ توضیح المسائل مراجع ۱، ص۷۰۶ م۱۳۱۵.۳. ↑ تحریر الوسیلة ج۱، ص۲۵۵. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۶۷. ...
سیاحت؛ در متن زیر فلسفه ی پیدایش و بار معنایی کلمه ی سیاحت در مقوله ی زبان شناسی خدمت عزیزان تبیین گردیده است. سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیار خاصی در درون خود دارد. کلیدواژه ای که مربوط به تاریکی و عدم وجود نور می باشد. به مفهوم سکون و سیهه یِ سِیْرِ نور در یک مساحت جهت سیاحت در سایه. ... [مشاهده متن کامل]
از زاویه قانون حروف معکوس کلمات، دو کلمه ی سیهه و حیث ( حیثیت ) در دو جهت متضاد همدیگر مفهوم دارد. به مفهوم از دست دادن نور و کسب نور. مثل دو کلمه ی حدقه و قدح و خیلی کلمات اینچنینی. البته مقوله ی سیاهی و سیهه و سیاحت هم در ذات هستی چیز بدی نیست. که اگر بَد بود امکان وجود پیدا نمی کرد. ولی جهت و مقدار و نیَّت و جایگاه استفاده اینها، مقوله هایی هستند که مرز خوب و بد بودن این کلمات را مشخص می کند. متضاد انطباقی کلمه ی سیاه کلیدواژه ی سیس به مفهوم سفید می باشد. سیاهی نتیجه سکون سیر نور و سیس، نتیجه سِیْر و سیاحت نور که وجود هر دو عامل باعث ایجاد سیستم در زیست و ایجاد حیثیت حیات در طبیعت می گردد. کلماتی که بین دو کلیدواژه ی متضاد به نام سیاه و سیس وجود دارد کلمه ی سیر و سیاحت و مساحت و حیثیت و سیاست و سیستم و سیهه می باشد. سِیْر به مفهوم طی نمودن مسیر و سیاحت به مفهوم نشستن در سایه ی یک مساحت جهت مصرف نور. اگر از قانون حروف معکوس هم به بار معنایی کلمه سیاه نگاه کنیم کلمه ی هیس به مفهوم ایجاد سکوت و تسکین، دارای مفهوم می باشد. اشتراک کلمات در زبان های مختلف در خصوص کلمه ی سیاه هم اکنون در زبان چینی تحت عنوان هِیْسَدَ در حال استفاده می باشد. کلیدواژه ی سیس هم اکنون در زبان کرمانجی به معنی سفید در حال استفاده می باشد. اگر هم از زاویه ی رفتار ذاتی حروف مُصَوَّت به کلمه سیس نگاه کنیم، به کلماتی که جریان نور را در خود دارند خواهیم رسید مثل سوسو زدن یا سوسه آمدن، یا اصطلاح مُک و سوسه در مکانیک سیالات و صنعت متالوژی.