سگالیده. [ س ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) اندیشیده. تصورشده. فکر شده : شبیخون سگالیده و ساخته سنان را به ابر اندر افراخته.فردوسی.خرد را بر آن رای بر شاه کن مرازآن سگالیده آگاه کن.فردوسی.