بس دوخته سگ زنت چو سوزن
در زهره جگر مبتران را.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 34 ).
ناوک اندازم و سگزن لیک خصمش چون سگ است هرچه من بر وی زنم درحال سگ زن میشود.
شرف شفروه ( از آنندراج ).
ز بیم سگزن خیل تو در جهان فراخ بکوهسار در آهو گزیده گوشه تنگ.
نجیب الدین جرفادقانی.
رجوع به سک زن شود.