سکینت

لغت نامه دهخدا

سکینت. [ س َ ن َ ] ( ع اِمص ) آرام و آسایش و آهستگی. ( غیاث ). سکینة : چون دید که سفینه نوح بسلامت بر جودی فراغ قرار گرفت سکینت دل و طمأنینت خاطر او برفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به سکینة شود.

سکینة. [ س ِک ْ کی ن َ ] ( ع اِمص ) آرامش و آهستگی. || ( اِ ) کارد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آرام و آسایش و آهستگی

پیشنهاد کاربران

کلمه ( سکینت ) حالت قلبیی است که موجب سکون نفس و ثبات قلب می شود، و بطوری که ملازم با ازدیاد ایمان بر ایمان است ، و نیز ملازم با کلمه تقوی است ، که قلب آدمی را به پرهیز از محرمات الهی وادار می سازد.
و باید دانست که معنای این کلمه غیر از معنای کلمه عدالت است ، چون عدالت ملکه ایست نفسانی که آدمی را از ارتکاب گناهان کبیره باز می دارد، بخلاف سکینت که هم از کبائر نگاه می دارد و هم از صغائر.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس