به معنی سران سکایی، نام کتایی است از ابن مقفع که شرح سرداران سیستانی است زیرا سیستانیان تبار سکایی دارند.
همچنین صادق هدایت در کتاب نیرنگستان خود از سکیسران صحبت نموده.




همچنین صادق هدایت در کتاب نیرنگستان خود از سکیسران صحبت نموده.




"متن دیگری که از رستم یاد کرده است، سَکیسران است که به نام های گوناگونی خوانده شده است مانند النسکین، التبکتکین، السکسیکین، سگسران، سکیسران، تبکتکین و کیکین که از سایر ضبط های نام این کتاب است، که به نظر کریستن سن همگی به معنی سران قوم سکاست"




کتابِ سکیسران ( سران سکایی )
رساله ی《سکیسران》، در واقع کتابی درباره ی﴿سرانِ سکاها یا بزرگانِ سگستان﴾ ( ۱ ) و قهرمانانِ سیستان است. این اثر به وسیله ی ابن مقفع به عربی ترجمه شد و حاویِ سرگذشت نامه یا داستانِ زندگیِ سران و بزرگانِ سیستان بوده است. از این اثر، متنِ مستقلی بر جای نمانده است. ( ۲ ) ( ص ۴۰۳ )
... [مشاهده متن کامل]
۱. اولین بار صادق هدایت، عنوانِ این کتاب را به《بزرگانِ سیستان》ترجمه کرده است. ( نیرنگستان، ص: ر ) .
۲. مسعودی: مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۱۸، چ پاریس، در همین منبع از کتابِ دیگری به نامِ《الپیکار》نام برده می شود که ابن مقفع آن را ترجمه کرده است.
مأخذ: میراحمدی. مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران باستان، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول ۱۳۸۹


رساله ی《سکیسران》، در واقع کتابی درباره ی﴿سرانِ سکاها یا بزرگانِ سگستان﴾ ( ۱ ) و قهرمانانِ سیستان است. این اثر به وسیله ی ابن مقفع به عربی ترجمه شد و حاویِ سرگذشت نامه یا داستانِ زندگیِ سران و بزرگانِ سیستان بوده است. از این اثر، متنِ مستقلی بر جای نمانده است. ( ۲ ) ( ص ۴۰۳ )
... [مشاهده متن کامل]
۱. اولین بار صادق هدایت، عنوانِ این کتاب را به《بزرگانِ سیستان》ترجمه کرده است. ( نیرنگستان، ص: ر ) .
۲. مسعودی: مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۱۸، چ پاریس، در همین منبع از کتابِ دیگری به نامِ《الپیکار》نام برده می شود که ابن مقفع آن را ترجمه کرده است.
مأخذ: میراحمدی. مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران باستان، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول ۱۳۸۹

