سکیدن
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
این واژه یک واژه پهلوی به گمان می رسد که واژه های همخانواده آن در گستره ایرانشهری و در زبان انگلیسی ( زبانی هند و اروپایی ) نیز یافته می شوند.
سُکیدَن یا سُوکیدَن یا سُوکیتَن ( سُک - یا سُوک - ) : فرو رفتن
... [مشاهده متن کامل]
سُوکدار: فرو رفتنی
سُوکین: فرورفتنی
سُوکیر: فرو رونده
سُوکیدار یا سُوکیتار: فرو رونده
سُوکاک یا سُوکاگ: فرورونده؛ این واژه پهلوی در زبان ترکیه امروزی به کوچه گفته می شود چه از راه خیابان به میانه خانه ها فرو می رود و راه می دهد.
سُوکان: فرو رونده
سُوکیشن: فرو رفتن
سُوکیشنیک یا سُوکیشنیگ: فرو رونده؛ فرو رفتنی؛ بسته به فرو رفتن
سُوکیشنیه: فرو رفتن
سُوکیشنیها: با فرو رفتن
سُوکَک یا سُوکَگ: ابزاری برای فرو رفتن، فرو رونده
سُوکینَک یا سُوکینَگ: ابزاری برای فرو رفتن
پَدیشسُوک یا پَدیشسُوگ: ابزاری برای فرو رفتن
سُوکید یا سُوکیت: فرو رفت؛ فرو رفته، که این واژه از زبان پهلوی به زبان انگلیسی راه یافته است
سُوکیدَک یا سُوکیدَگ یا سُوکیتَک یا سُوکیتَگ: فرو رفته
سُکیدَن یا سُوکیدَن یا سُوکیتَن ( سُک - یا سُوک - ) : فرو رفتن
... [مشاهده متن کامل]
سُوکدار: فرو رفتنی
سُوکین: فرورفتنی
سُوکیر: فرو رونده
سُوکیدار یا سُوکیتار: فرو رونده
سُوکاک یا سُوکاگ: فرورونده؛ این واژه پهلوی در زبان ترکیه امروزی به کوچه گفته می شود چه از راه خیابان به میانه خانه ها فرو می رود و راه می دهد.
سُوکان: فرو رونده
سُوکیشن: فرو رفتن
سُوکیشنیک یا سُوکیشنیگ: فرو رونده؛ فرو رفتنی؛ بسته به فرو رفتن
سُوکیشنیه: فرو رفتن
سُوکیشنیها: با فرو رفتن
سُوکَک یا سُوکَگ: ابزاری برای فرو رفتن، فرو رونده
سُوکینَک یا سُوکینَگ: ابزاری برای فرو رفتن
پَدیشسُوک یا پَدیشسُوگ: ابزاری برای فرو رفتن
سُوکید یا سُوکیت: فرو رفت؛ فرو رفته، که این واژه از زبان پهلوی به زبان انگلیسی راه یافته است
سُوکیدَک یا سُوکیدَگ یا سُوکیتَک یا سُوکیتَگ: فرو رفته
با دقت بررسی کردن. همه جوانب کار را مد نظر داشتن.
مثال از دُن آرام شلوخوف==صورت حریف را خصمانه واسکید و پرسید خب حالا منظور
مثال از دُن آرام شلوخوف==صورت حریف را خصمانه واسکید و پرسید خب حالا منظور
( لغت عامیانه ) نگاه کردن، دید زدن، با دقت نگاه کردن.
نمونه: آخه بگو تو اون مراسم تماشای سان و رژه، با وجود اون همه بانوی دلربا، کی میومد گل و گردن چروکیده تو رو بسکه؟
- عمو نشاط، سریال هزار دستان ساخته علی حاتمی.
نمونه: آخه بگو تو اون مراسم تماشای سان و رژه، با وجود اون همه بانوی دلربا، کی میومد گل و گردن چروکیده تو رو بسکه؟
- عمو نشاط، سریال هزار دستان ساخته علی حاتمی.