لغت نامه دهخدا
سکوب. [ س َ ] ( ع ص ) آب ریزان. ( آنندراج ). ابر آب ریزان. ج ِ سکب. ( مهذب الاسماء ). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی الرقیق. ج ، سکوبات.
فرهنگ فارسی
مترادف ها
سکو، سکوب
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید