زمین خودن، تلو تلو خوردن، لغزیدن، لکنت داشتن، پشت پا خوردن یازدن، گردش کردن
Stumble
Tumble
Trip
پای در پای کشیدن . [ دَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) بهم درپیچیدن دو پای از مستی و جز آن : دست در دست برده چون مصروع پای درپای میکشم چون مست . مسعودسعد.
تلو تلو خوردن
They stumble that run fast